حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

خونه مادربزرگه


خونه مادربزرگه دیگه کرسی نداره

خونه مادربزرگه پنت هاوس عالی داره

کنار خونه اون کافی شاپ برقراره

تو خونشون مودم وایرلس داره

تو چت نگو بلایه عکس دندون مصنوعی داره

خونه مادربزرگه حجم بالایی داره

گیگاشو نگاه کنی دانلود آزاد داره

عیدا میره آنتالیا مهمونی خز شده چی سفر دور دنیا داره

آجیل نگو قهوه جوش داره دبل سینگل میزاره

عیدی جای هزاری تراول سبز میزاره

جای حوضش عوض شد جکوزی آبگرم داره

برا رفتن به جایی اتوبوس نگو تاکسی دربست داره

جای عکس بچه هاش رو یخچال سلفی عالی داره

خونه مادربزرگه دیگه صفا نداره

خونه مادربزرگه کلاس عالی داره

آخر شعرم شده حافظ میگه گمشده جای فال حافظ هایکو اصلان شیشو هشت میزاره

حسام الدین شفیعیان

مستقیم....کمی چپ

جی پی اس تاکسی، بهترین راه مراقبت از ناوگان حمل و نقل عمومی و آژانس ها -  ایران رهیاب

مستقیم

کجا میری؟

هانریش بلبل پشت فالو برگر کوچه خالو برگر

میشه بیست هزار دویست و دوازده تومن

چرا اینقدر گرون!

برای اینکه اونجا خیلی دوره

خب شما تا سی متری شفتالو برگر ببرید بقیشو پیاده میرم؟

دوازده تومنش کم میشه میشه بیست هزار و بدون دوازده تومن

اهک مگه سرگردنه هست؟

نه اینجا چهارراه هست؟

اه تا حالا از این منظر نگاه نکرده بودم به این موضوع مهم؟

بله سرگردنه وایستی بیست تومنم اضافه میاد روش

خب پس همون چهارراه هست مگه اینجا 

بله دیگه چهارراه هست اینجا

اه مای حتی گاد ماینیمیز چغندر 

خوشبختم از آشنائیتون زبانتون عالیه کجا تف فال گرفتید

تف دادم تاف گرفتم

اه شت شاتاب

چه عالی شما آلیمانی هم بلتی

بله بنده یه دوره فشرده تو مرکز آفرینش های زبان ام پی تری در عرض نیم ساعت بودم

منم بودم شمارو ندیدم

اون موقع شما تو جنین کبوتر شنا قورباغه کار میکردی

مقسی بکوب نون تو هاونگ 

اه شما فرانسوی هم بلتی

بله بنده با پوآرو تو فیلم خانم مار پله بازی میکردم نقش اون یارو بود از مغازه خرید میکرد موسیو پوآرو اومد تو من وایستاده بودم بعد رفتم بیرون دیگه نبودم

اه بیبی آستالا واستالا 

بله بنده سه دوره برنده سوار تاکسی شدم بدون کرایه با مشت خرس بنفش از جایزه بگل نشستگان جزیره کارائیب رو گرفتم

پس شما خیلی خیلی خیلی بودید

بله بنده از اول نبودم اما کم کم بودم

وای چقدر عالی پرتقالی

نه آناناسی

تو روراستی اما مسیرت رودروایستی

اینقدر وایستی که زیر پات وایفا سبز قهوه ای بشه با نارنجی آبی سوسنی

ولی رستم گفت اگه بری دیگه دوست نداره

دیگه دوستم نداری

نه دیگه تو یه راننده بی انضباطی

نمره انضباطم چنده

زیر صفر یکم

اه چقدر زیاد

راستی بخوام برم کوچه چالی چایی از کجا باید برم

همینو میری دیگه نمیری برمیگردی بعد سمت چپ نوشته تنبلی کار زشته بالاترش نوشته موفقیت در راه هست بالاترش نوشته مشکلات شکلات چه کسی پنیرمو تک خوری کرد بر میگردی میبینی همونجایی که اونجایی

چقدر آدرسش سر راسته

نه اونقدر یکمی کجه منتها تو کرجه نوشته زیرش فرجه فلکه پشتش غلطه میدون برگردی کلکه

فای فا اه حتی گیگابایت اضافه

نه دیگه اومدی نسازی هر گیگ میگ میگ

در اصل همه مسافرا اگه مثل تو بودن من الان باید با گاری نمک میبردم تو باری نسازی با زندگی نمیشه ترانه عالی تو چی میشه

میگم نکنه تو رو تو سراهی مولوی بعد شوش راه آهن دیدم

بله بنده اونجا بودم خیلی وقت سال قبل از میلاد خودم

منم اونجا بودم نقش رهگذر داشتم هر چی میگذشتم نمیگذشت

من این کارا رو کار ندارم میخوای بری چهارره هانریش بیش بل

نه دیگه الان متحول شدم میرم خونمون

مگه قبلش کجا میخواستی بری

میخواستم برم خونمون

چقدر فلسفی بود

بله سقراط بقراطو افلاطونو حتی نیچه هم همینو گفتن

نپیچون من رفتم بگو کرایه زیاد میگیری چرا تعارف میکنی شاهنامه میخونی

آخه مشکل از کرایه ها نیست که باز دیدی پیاز گرون شده کشیدی روش

نه داشی پیاز چیه مای بیبی

همه چی مثل سیم رابط بهم وصله

نرخنامه هم رعایت میشه

چجوری رعایت میشه بی انضباط

میدونی من الان متحول شدم دیگه فقط رایگان با هر چی خودتون دوست دارید کرایه بدید میبرم

احسنت تو شدی انضباطت نه و پنجاه هفت صدم

ده بده قبول شم برم کنکور بعد برم تیم ملی

نه دیگه مشروطی ستاره دار شدی تو قبلان ماه داشتی قبلش مریخ الان ستاره داری برو حالشو ببر اما اصراف نکن

ستارم کجا بودی من دمپایی هم ندارم

آفرین تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته

توهم فانتزی تو کتم نمیره

توهم جالیزی کن تو کف کتت میره

برداشت کی هست

یمن بده ماش تو آش بعد بریز سرجاش هم بزن دو لیوان آب تا برسه جاش

آش ماش به همین خیال باش

من تاکسیمو میفروشم جاش میرم فضا نورد میشم

نه مزنه بنزین فضانوردی نمی صرفه

برو تو صف کشف استعداد های پنهان ناناسو

نانو تکنولوژی رو میگی

همو که تو میگی

ولی من اصلان دوس ندارم برم فضا

زمین بهتره میچرخه میلرزه میپره فقط کم مونده برقصه

خب اینها نکته های عالی بود گفتی مهم اینه که 150 میلیون سال دایناسورها رقصیدن

حالا نوبت ماست

پس کی منقرض میشیم

وقت گل نی

نه جون داشی کی منقرض میشیم راحت شیم

نگاه کن الان منقرض شدیم منتها تو وقت اضافه هستیم همینجور پیش بریم میریم تیم ملی

خب دست من نیست تو الساوادور جلوی خورشید نشسته بودم. بذر میکاشتم

اه تو چه هستی

نه من پ هستم

نگاه کن ماه رو

الان شب شده

فردا که خورشید زد سر کرایه توافق میرسیم

اصلان غصه نخور

برو مدرست دیر نشه

وای مدرسم باز دیر شد 

بای بای

نای نای

از کنار بری قاطی آدما نشی

تو هم از کنار برو قلم سوسک کشیدن

باشه

تو هم از کنار برو رنگی نشی

بپا سنگی نشی

باشه برو

نباشه میرم

خدافظ چه پ

خدافظ پ ن پ

روز تعطیل چنگیز و خانمش میخوان برن تفریح...

چنگیز که تو خونه حوصلش ترکیده بود.ورداشت گفت جمعه هستو امواتم مرخصی بریم قبرستون.

خانمش گفت وای چه رمانتیک

بریم منم غذا پلو زرشک با یک بال مرغ درست کردم

چنگیز سه بچه یه زن یه موتور یه قابلمه رو به سمت قبرستون

خانمش پرتقال پوست میکند میداد دهنش همینجور بادم میزد آب پرتقال تحویل پشت سری میدادو خلاصه بعد 4 ساعت رسیدن قبرستون

بساط نهار آماده چنگیز تو سایبون زیر درخت هندوانه

روبرو بلوک مرده ها 

یه حال هوای خاص

دلش گرفت زد زیر گریه.

یحتمل گفتن آفتاب زیاد خورده به کلش رفت یه قاچ هندوانه گذاشت رو سنگ قبر روبرو گفت هر وقت تشنه شدی بیا بیرون بخور

یکی داشت رد میشد گفت خدا همه رو شفای فوری عنایت کنه

چنگیزم گفت آمین

رفت دوباره با خانمش بود که یه آقایی اومد گفت فاتحه فوری میخونم زیر قیمت سایرین

گفت چنگیز چقد

گفت 3500

چنگیز گفت 1500 میدم یک دورم برام آهنگ کجایی رو بخون یارو هم گفت میترسم فشارت بیفته خرج کنی

چنگیز خورد بهش شاید بر کشتی فرنگی با یارو انداخت زدش زمین

یارو گفت مرده هات گور به گور شن

که چنگیز متحول شد گفت اگه اینو نمیگفتی ممکن بود به دیار باقی به سرعت بشتابی

خلاصه سمت عصر بود که با لگد زد به قابلمه

خانمش گفت هه وحشی

گفت چنگیز این دنیا وفا نداره

گفت خانمش هفته بعد میبرمت صحرای جیبوتی اونجا فرش بندازیم

گفت چرا

گفت تو باید دور از محیط رفتگان باشی

اونجا نه کسی میره نه کسی میاد

گفت چنگیز این غافله عمر عجب میگذرد برخیز بریم

رفتن کلاغه هم رو موتور ایستاده غار غار میکرد.

که آب هندوانه خورد صورتش

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان

کامبیز و غول چراغ جادو

کامبیز که الک الک همینجور راه میرفت یک شی ناشناس رو پیدا کرد اول لگد زد بهش پاش که داغون شد فهمید اون یک  شی بدشانسه که به پای اون خورده چون این اول ماجرا بود.کامبیز اونو برداشت یک نفر از درونش سوت زد. گفت تو کیستی که سوت میزنی گفت من  غولم منتها نوع ورژنم جدیدتره سوتیم گفت سه سوت بیا بیرون ببینم تو چطوری هم غولی هم سوت میزنی.اومد بیرون بعد کلی سلام و احوالپرسی چایی خوردنو دیزی خوردن گفت من میخوام برم.کامبیز گفت مگه داریم دیزی چایی میدونی چقدر شده.گفت تو چه آرزویی داری معلومه آدمه  حسابگرایی هستی گفت بله من دیزی الکی نمیدم بدون اینکه غولی منو بپیچونه.گفت غول دیدم اما اینجور که بخواد بیادو بره ندیده بودم.گفت حالا ارزو کن گفت سه میلیاردو دویست بیست دو هزار تومن میخوام غول نگاه کرد گفت یارانه به من تعلق نمیگیره ولی دویست تومن دارم که اونو از نفر قبلی بیست سال و اندی پیش قرض گرفتم گفت تو چجور غولی هستی که آرزو بر آورده نمیکنی تازه پول دستی هم میگیری.گفت من غول چراغم منتها تو چراغ که چیزی پیدا نمیشه جز فضایی تاریک و حزن انگیز . گفت الان مزنه اجاره یک چراغ جادویی چنده گفت بستگی داره کجا باشه اگه دو متری پنت هاووسش بخوره به بندر لنگه یا بخوره به جزایر کنار امارات فرق داره. گفت الان مزنه چراغش چنده. گفت قبضش زیاد میاد ولی الان چراغ داریم با بنزین کار میکنه منتها راه میان برش میره به بلوار آرزوها. گفت من این حرفا نمیفهمم یک خانه داریم نصفه ساخته اونو ببر بالا بعد ببر بالاتر گفت الان تراکم نمیدن اونقدر گفت جلل القدرت چه غول به روزی گفت من ویندوزم سون حتی جدیدتره گفت الان شما بخوای یک ارزو برما بر آورده کنی چکار میتونی کنی. گفت باید یک بیل بر دست بگیری سر گذر واستی که اومدن بتونی بپری تو ماشین پروازی یا اگه شده از تو پنچره. گفت اه اینکه خودمم بلدم. گفت ارزوتو بر آورده کردم مشاوره دادم در حد تیم ملی.گفت نه بدون اینکه بیل بزنم میخوام یک مغازه دارم اون توش پر اجناس مارک لوکس بشه منتها کاراژه مغازه تجاری نمیدن تو کاری کن تجاری بشه.گفت آرزوت زدم به رییس کل غول های منطقه چراغ های نو گفت این شخص فکر کرده ما غول کجایی هستیم ما نه جمهوری خواهیم نه دموکرات گفت پس چه فایده دارید گفت ما آرزو بر آورده میکنیم فقط همین گفت من میخوام سقف اتاقم پر یاس بشه کف اتاقم پر اطلسی گفت برو گل بخر از سر بازار مس گر ها اونجا غرفه گل زدن تقاطع بلوار بعد بیا بکار منتها سقفشو دیگه با خودت. گفت اینم که بر آورده نکردی اصلان چراغت بدرد خودت میخوره پول دیزی چایی که خوردی بده گفت ندارم که غولو یک فصل کتک زد جوری که چراغش افتاد شکست. غول گفت پول چراغمو بده.گفت ندارم غولم یک فصل اونو کتک زد. خلاصه با وساطتت دو تا غول دیگه دعوا خاتمه یافت و چراغ با کلی چسب بهم چسبید منتها غول مدتهاست سر گیجه داره هی چراغ شل میشه میفته بعد چسب قطره ای محکم میزنن صفت میشه باز خلاصه چراغ حالت خود اولش از دست رفته مدام غول درونش تاب میخوره و حالا غول دنبال یک سی متری تو مرکز شهر رفته اجاره ها بالاتره رفته سمت شرق بعد خونه اونجا چراغی ندارن تازه سقفشم باید چراغ باران باشه بعدش دیگه غول رفت ترک تحصیل کرد والان داره در لبنیات فروشی ماست و دوغ میفروشه. و هر کی میاد میگه اگه چراغ جادو تحصیل میکرد الان میتونست آرزو بر آورده کنه. و کلی خریداران متنبه میشن جوری که چندتاشون ترک تحصیل کردند.

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان

کامبیز میخواد فیلم بسازه


کامبیز که فیلم هیچکاک دیده بود ,گفت منم باید هیچکاک بسازم.زد تلفنو به برق سوخت.بعد پاشد رفت خونه پرویز گفت میخوام فیلم بسازم  دوبل هیچکاک بشه.پرویز گفت دیشب باباتو دیدم کامبیز که گفت نه میخوام بره اسکار بعد بره تیم ملی. گفت موضوع فیلمت چیه؟ گفت یه نفر میاد تو کافه  بعد میره بیرون گفت جلل القدرت این چیه گفت معناگراست گفت معنیش چیه معنیش گفتم دیگه گفتم گفتی چی گفتی آهام معنیش اینه که کافه دیگه کافه نیست پس چیه هاهاها!!! خب معنیش سنگینه تو نمیفهمی بگو بفهمم تو نقش دربازکنی نقش سنگینیه درو باز میکنی من میام تو بعد میگی سلام من جواب نمیدم چرا جواب سلام واجبه خب معنایی هست چه معنایی داره معنیش اینه که فیلم صامته پس چرا من تو فیلمت سلام میکنم خب فقط سلام میکنی ولی کسی نمیشنوه چرا حجم فیلم بالاست اگه اینجوری بسازم میره جایزه ببر یک دندونو میبره چجوری اینکه اصلان تو فیلم کسی نباشه نظرت چیه فقط یه سالن کات تمام این بنظرم میره جایزه کشک طلایی رو درو میکنه آخه ایکیو فیلم باید ساختار داشته باشه پیرنگش چیه پی رنگش نباش.نقاشی ساختمونه چجوری نگاه کن دیالوگ نداره تازه سی و پنچ میلیمتری خیلی تمیز عالی راستی فیلم مغازه من اومدی گل بیار رو دیدی محشره موضوعش چیه میره تو مغازه بعد طرف میگه هی میگه درست حرف بزن میزنه تو گوشش بعد طرف میگه چرا زدی میگه چون خوردی بعد میگه گل بیار برام  که طرف یدونه میزنه تو گوشش میگه چرا تو منو حالا میزنی میگه جهان دار مکافاته اینجا طرف میشکنه بار فیلم رو دوشش میفته پایین بعد طرف میگه بیا از امروز قالی هامونو دوباره بشوریم اینجا کارگردان فوت میکنه چرا میگن حجم دیالوگ سنگین بوده چند نفرم تو سالن سینما شورش کردن چرا ؟ فیلمش خیلی برانگیزاننده بوده شورش کردن زدن کل سینما رو با خاک یکسان کردن پول بلیطشونو پس گرفتن ولی من فیلم میخوام بسازم پول بلیطشونو پس نگیرن قراره از بازیگر معروفی توش استفاده کنم کی پسرخاله جد نویره نتیجه ندیده کلوخ اندازه جد در جد بروسلی اگه قبول کنه فیلمم میره سشوار بعد میره خشکشویی بعد میره اسکار نظرت چیه تو فیلم موسیقی کرگدن ها رو بزارم نه صامت باشه راستی بنظرم فیلمو ده دقیقه ای بسازم بقیشه نسازم نه نود دقیقه ای بساز اسم فیلمم بزار اینجا چراغی روشن کن اگه راست میگی نه اسمشو میزارم کاستو بیار ماست بگیر راستی فیلم درباره قلقلی رو دیدی نه ندیدم باید تو فیلم یک نفر گم بشه همه بگردن پیداش کنن نه این دیگه تکراری شده یکی رو بزار همه نگردن پیداش کنن مثلان یک سایه  بعد همونجا تموم بشه فیلم چرا مفهومش سنگینه نه میخوام فیلمم نسخه اصلی باشه مثلان پشه ها شب ها کجا میرن بعد فیلم از اونجا شروع میشه که کوکب وارد میشه میگه بابا پشه بند رو باز کن زمستونه باباشم بگه تابستونم شد پشه ها رفتن اما دلنگیز رفت اینجا چون عاشقانه هست فروش فیلم میکشه بالا چون دلنگیز خیلی تاثیر داره بعد بابا بگه چنگیز بیا باباتو کشتن چنگیزم بیاد باباشو نجات بده از دست کیا؟ هر کی مثلان دارو دسته ی پرویز خلاصه اونم بگه دلنگیز همه گریه کنن بگن روح انگیز شد فیلم راستی اقتباسی هم میکنم از عشق سالهای پنیر بنظرم این فیلم جواب میده بفرست هفت تیکه تیکش کنن بره هفت سلاخی میشه بنظرم محتوای فیلم رو درست در نظر بگیر مثلان بوم صدا نیاد وسط اتاق بگه حالتون چطوره یا بنظرم تو فیلم سال 45 یدفه 206 کنار خیابون نیاد اینارو در نظر بگیری از سلاخی میاد تیکه تیکه میشه اما اگه دیالوگ ها درست باشه تپیک سازی هم عالی  بعدش سناریو فوق العاده طراحی صحنه عالی دوربین درست بگیره.خلاصه آستانه وسطو پایانه هم خوب باشه میاد رو نیم تیکه خلاصه اگه باز بازیگرا هم عالی همه چی درست میشه بدک نبود هیچکاک بسازی برو بالاتر همه چی درست عالی بشه رفتی فینال کار سخته ها آره بابا سینما کلی دیالوگ حفظ کنی خوب اجرا کنی خیلی داستان داره بنظرم دوبلور نمیخواد  چرا خود بازیگر باید بتونه دیگه  نه خب دوبلورم صداش خوب باشه یک  عالی میشه دو خیلی خوب سه متوسط  بنظرم مردی با بیژامه گمشده رو بساز موضوع فیلم این باشه که یک نفر وسط فیلم نقش اینو داشته باشه که بگه کجایی دقیقن کجایی بعد اون بگه تیتراژ نه این فیلما محتوا نداره الان فیلم باید بسازی که رو اسکار رو ماله بکشه نظرم برو فیلمای آنتونی باقالی رو نگاه کن فیلم میسازه در حد خیلی عالی مثلان کاکتوس ها نانوایی آجر اسم فیلم میشکنه شاخیه اسمش موضوع فیلم چیه کاکتوس آجر نان نیست آخرش چی میشه آخرش قشنگه میگه کاکتوس که رو آجر بزاری نون در نمیاد همه اینجا هنگ کردن چجوری میگن دارن فضانوردان رو این مسئله کار میکنن که از فضا این فیلم رو دیدن  از غذا و از بدون غذا این فیلم کپی فیلم منو مورچه خوار شما همه اقتباس شده مورچه خوار میگ میگ رو دادن به فوتبالیست آخرش شده مورچه خوار بدون فوتبالیست یعنی در این حد دلار رو فیلم تاثیر گذاشته الان دلار مزنه آجر چنده ولا رو قیمت ارز که نه فرض میگیرم دلاری اونقد فیلم نکاتیو و صندلی خالی حالا سالنو اجاره و اینها میشه تقریبن فیلم ساخت فرستاد فضا اونجا جایزه مریخ رو ببره نه کلیشه ایه  فیلم باید رو زمین باشه دیگه الان دوره زمینی ساختنه فیلم باید یجوری باشه که زمینی ها لذت ببرن خب اونجوری باید دویست سال واستی چرا زمین الان فیلم زیاد داره تو باید فیل بسازی آپلو هوا کنی تا فیلمت بگیره جای فیلم فرش آبی رو حالا فرش قرمز بیخیال چرا قرمزته نه مسئله رو ورزشی سیاسی نکن قرمز یا آبی مهم بنفشه! چرا همینجوری حالا اگه سرخابی شد چی مهم اینه که تو فیلمی بسازی که بره اکران بعد بره تیم ملی خلاصه اگه خواستی فیلم بسازی اینارو در نظر بگیر اینجور که تو گفتی من میرم کشکمو میسابم چرا آخرش میشه غذا خب هنر اینه دیگه عشق میخواد والا میشه بازار پوست فروشان محله چند آباد نمیشه بابا هزینه بازیگر حساب کن غذا و خلاصه الان آجر مزنش چنده بیخیال آجر الان آهن رو آهن بزاری میشه ساختمون چی میگی بابا من فکر کردم میشه برج نه الان سر نهایتش بتونی قلک بسازی توش ده تومنی بندازی بیخیال من رفتم برو خب من چکار کنم کجا میری همونجا که آهو لونه داره های بله کجا دقیقن آهو چیه الان گربه ها هم صنفی شدن  چجوری غذا بریزی نمیان دیگه چرا میگن این چیه ریختی یارو یک قطره روغن ریخته تو غذا گربه میگه میو میو نمیاد اصلان خب برا کلسترول گربه مفیده تازه گربه ها الان دیگه دسته جمعی میرن اردو کجا هر جایی که ساندویچ خور زیاد باشه بیخیال گربه الان آجر مزنش چنده راستی رفتی سلام برسون به کی آنتوان هیچکاک چی آنتوان؟ من به اسم شناسنامش میشناسم بچه ها میگن اسمش آنتوان بوده تغییر داده شده قلی نه اون هیچکاک نیست اون پرویز بوده نه جون شما رفتی به پشه ها سلام برسون من رفتمممممممممممممم

 ---

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان