مثال کسی در دینی باشد گوید من پیشوای دین را قبول ندارم.ولی دینش را قبول دارم.و زیر سرشاخه ای هستم.انگار که دارد در زمین بذر میکارد اما عمل نمی آید چون رشته ها هست.
میوه های شاخه ها.کسانی که از طریق حالا سرشاخه ها.یا خود پیشوا یا حب به سرشاخه ها یا حب پیشوا و اول حب شاخه اصلی یعنی سر رشته همه امور خود را و دیگران را تعالی میدهند.