حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

هرمس کیست؟/فصل دوم/

آیین هرمس در آتیکا رونق گرفت و بسیاری از محققان قبل از کشف شواهد خطی B هرمس را خدای منحصر به فرد آتنی می دانستند. این منطقه دارای نمادهای ستون مانند متعددی بود که به خدایی که مرزها، چهارراه‌ها و ورودی‌ها را مشخص می‌کرد، اختصاص داشت. اینها در ابتدا شمع های سنگی بودند، بعدها ستون هایی از چوب، سنگ یا برنز، با تصاویر حکاکی شده از هرمس، یک فالوس یا هر دو.[22] در چارچوب این هرمس، در دوره کلاسیک، هرمس به عنوان خدای حامی مسافران و ملوانان پرستش شد

هرمس به‌عنوان واسطه‌ای بین قلمروهای آسمانی و کلیسایی، و همچنین کسی که تعاملات بین انسان‌ها و الهی را تسهیل می‌کند

در اوایل قرن چهارم قبل از میلاد، رومیان هرمس را به دین خود پذیرفتند و ویژگی‌ها و پرستش او را با خدای اتروسکی، تورمز، تحت نام مرکوری ترکیب کردند. به گفته سنت آگوستین، نام لاتین "Mercury" ممکن است عنوانی برگرفته از "medio currens" باشد، که اشاره به نقش هرمس به عنوان یک واسطه و پیام رسان است که بین دنیاها حرکت می کند.

هرمانوبیس علاوه بر کارکرد خود در هدایت ارواح به زندگی پس از مرگ، نماینده کشیشان مصری در تحقیق حقیقت بود.پاوسانیاس نوشت که در زمان او، مردم در مگالوپولیس می‌توانستند خرابه‌های معبد هرمس آکاسیوس را ببینند.[72] علاوه بر این، کوه‌های Tricrena (Τρίκρηνα، به معنی سه چشمه) در فنئوس برای هرمس مقدس بوده‌اند، زیرا سه چشمه در آنجا بوده و طبق افسانه، هرمس پس از تولد، توسط پوره‌های کوه در آن‌ها شسته شده است.[73] علاوه بر این، در Pharae آبی برای هرمس مقدس وجود داشت. نام چشمه نهر هرمس بود و ماهی‌های موجود در آن صید نمی‌شدند و برای خدا مقدس می‌شمردند.

هومر و هزیود هرمس را به عنوان نویسنده اعمال خوب یا بدو همچنین به عنوان خیرخواه انسان های فانی معرفی کردند.یکی از سرودهای اورفیک ختونیوس به هرمس تقدیم شده است که نشان می‌دهد او خدای عالم اموات نیز بوده است. آیسخلوس چندین بار او را با این لقب خوانده بود.

هِرمِس (به یونانیἙρμῆς) در اساطیر یونانی، خدای سرعت و روشنایی و پیام‌رسان المپ‌نشینان، پسرِ پادشاه ایزدان زئوس

هرمس در ابتدا ایزد موسیقی و خالق ساز چنگ بود.قادر به رفت‌وآمد سریع بین جهان انسان‌ها و جهان ایزدان بود و نقش پیام‌رسان ایزدان و واسطه‌ای میان انسان‌های فانی با المپ‌نشینان به‌حساب می‌آمد. با توانایی آزادانه سفر کردن بین جهان‌ها، همچنین وظیفه راهنمایی ارواح مردگان 


در اشعار اولیه یونان به‌عنوان واسطهای هوشمند و پیک و پیامآور بین خدایان یا بین خدایان و انسان توصیف‌شده است. (نک:Homer, Iliad 714-728؛ بیرلین، ۱۳۸۶: ۳۷ و ۱۱۰ و ۲۶۰)

فیلسوفان یونان باستان در هرمس، لوگیوس یا تجسم عقل و اندیشه و سخن را میدیدند و آن را با لوگوس (خرد کیهانی، کلمه الوهی) یکسان میدانستند. قرنها بعد، از سوی آباء کلیسای مسیحی، هرمس با عیسی مسیح مقایسه میشود و این پیشدرآمدی است بر همگون سازیهای بیشمار از سوی کیمیاگران در عصر نوزایی یا رنسانس. (نک: افلاطون، ۱۳۷۶: ۷۶۶؛ الیاده، ۱۳۹۴: ۱/۴-۳۸۱ و ۳/۸-۲۷۷)

هرمس که رومیان آن را مرکور نامیده بودند و در اساطیر یونان راهنمای مسافران و صاحب‌اختیار تجار و پیام‌آور خدایان بود، پس از سفر به مصر چنان با تحوت، خدای دانش مصریان جفت گردید و در وجود او حل شد که دیگر خاطرهای از آتن برایش باقی نماند. (فشاهی،۱۳۸۷: ۲۲)

ه‌هرروی، مکتب هرمسی بهسرعت گسترش یافت و در قرن اول میلادی بهصورت یکی از مهمترین مکاتب علمی و فلسفی اسکندریه درآمد. آثار مهمی بنام هرمس بزرگ پدیدار شد که حاوی تعالیم اساسی این مکتب است (برای تفصیل مطلب، نک: Festugière, 1945–۱۹۵۴, vol. 3, p. 163). شخصیت اصلی در این متنها که معمولاً معلم شخصیتهای دیگر بود، هرمس، معادلِ خدای مصری معرفت و نوشتن، توت است. نام جامع این متنها از بازیگر اصلی آن گرفته‌شده است: «هرمتیکا». هرمس را در این نوشتهها اغلب، تریسمگیستوس، (سه بار- بزرگ‌ترین) نامیدهاند. این صفت ترجمهای وام گرفته از عنوانی مصری برای توت به معنی «بزرگترین و بزرگترین خدای بزرگ» بود. (بلادل، ۱۳۹۳: ۱۸) این نوشته ها شامل هجده رساله است…مهم‌ترینشان پویی مندرس و آسکله پیوس است که از حکمت درون ضربالمثلهای مصر باستان تأثیر پذیرفته اند… مثل هرکه خویشتن را بشناسد همه را شناسد…(الیاده، ۱۳۷۳: ۱۴؛ نیز نک: همو، ۱۳۹۵: ۳/۲۷۷)، این آثار کمابیش نشان دهنده التقاط یهودی- مصری (و ازاین‌رو برخی عناصر ایرانی هم) است و به نظر میرسد نفوذ فلسفه افلاطون نیز آشکار است؛ اما از سده دوم میلادی عنصر گنوسی- ثنوی غالب میشود… (الیاده، ۱۳۹۴: ۲/۳۱۵)، محمد عابدالجابری (۲۰۱۰-۱۹۳۶)، محقق معاصر مراکشی، معتقد است که این تألیفات همه، به سده دوم و سوم میلادی بازمیگردد و در اسکندریه از سوی استادان یونانی و یا از سوی همتایان قبطی آنان که یونانی میدانستند نوشته‌شده است. این تألیفات در حوزه فلسفه دینی متأثر از فیثاغورسی و نوافلاطونی در حوزه علمی (به‌ویژه ستارهشناسی) از علوم کلانی متأثر شده که به مصر متصل گردیده است…افزون بر این آثار زردشتی و علم جادویی زردشتی که در مصر رایج بود بر آن تأثیر داشته است…(الجابری، ۱۳۸۹: ۶-۲۶۴). درباره منشاء ایرانی آیین هرمسی که هانری کربن، از آن و آیین میترایی به‌عنوان دو دین بزرگ بشریت یاد میکند (کربن، ۱۳۹۳: ۲۵۳) و حتی متفکر عربی همچون الجابری نیز بدان معترف است (نک: الجابری، ۱۳۹۵: ۱۶۸؛ همو، ۱۳۸۹: ۲۶۵)،

هرمس در اساطیر یونانی، خدایی به شمار می رود که فرزند زئوس است. او کسی است که پیامهای خداوند را گرفته و به انسان ها می رساند. هرمس در حقیقت آنچه را که ورای شناخت و اندیشه بشر است به حوزه تفکر او منتقل می سازد و باعث کشف رموز و معنای نهفته در هر چیز می شود[3]. اما چنان که سقراط گفت، معنای آن سر راست نبود و به برداشت های گوناگون راه می‌داد[4]. هرمس جلوه جاودانه دانش است که آن را با انتقال معنا و تاویل تحقق می بخشد. چنین برداشتی از هرمس در یکی از جملات شیخ الاشراق - سهروردی - به خوبی منعکس است: «هرمس ‌گفت‌ من‌ به‌ دیدار موجودی‌ روحانی‌ نائل‌ شدم‌ و آن‌ علم‌ اشیاء را به‌ من‌ آموخت‌. از او پرسیدم‌ تو کیستی‌؟ گفت‌ من‌ همان‌ حیات‌ِ باطن‌ِ هر چیزم‌

مسکویه رازی در کتاب الحکم‍‍ة الخالدة، هرمس را واسطهء عالم خلق و حق، هم از بعد وجود شناسی و هم از بعد معرفت شناسی ذکر می کند[6]، و شهرستانی عقیده دارد، خلق به آن عالم حق دست نمی یابد، مگر به واسطه مقربانی که در جوهر، فعل و حالت مقدس اند[7]. هرمتیسم در تاریخ به یک نحله دینی، عرفانی و با کمی اغماض فلسفی نیز بدل شد که ریشه های شرقی نیز داشت. اساتید آن پیشینه ای اسطوره ای - تاریخی داشتند.

مسئله بعدی درباره هرمس این بود که اگر هرمس در زمین هست پس چگونه میتواند در آسمان هم باشد و حتی راهنمای ارواح به دنیای روح باشد و این وجه را بر هرمس اینگونه که هم میتواند در عین حال در سطوح مختلف حضور داشته باشد میدانستند اینکه هرمس را خدای عالم ارواح بدانند یا خدای انسان مانند در زمین.یا واسطه ی انتقال پیام .یا نویسنده اعمال بد و خوب یا خردمندی که ابتکار و خلاقیت دارد و باز کردن حقیقت ها در امر اینکه پیام رسان هم میدانستند.یا حتی ارزیابی برای شورای خدایان و برسی کننده وضعیت های جهان  ماده .که البته بعد ها این امر که خدایان چگونه ارزیابی زمین نداشتند و خدای راس همه نداند.که باز جنبه پیام آوری یا جنبه های دیگر او برسی میشد انگار در یک ساختار افت و خیز یا بالا و پایین قرار میگرفته.این امر متون های مختلفه از هرمس جنبه های مختلف او را نمایان میکند.در متون مختلف

پاسخ ساده به این سوال این است: «نه، او نبود. هرمس هرگز به عنوان یک شخصیت تاریخی وجود نداشته است و به همین دلیل احتمالاً نمی تواند پیامبر مسیحیت باشد. صحت این پاسخ قابل اعتراض نیست، اما با این وجود بسیار محدود است. این دیدگاه کهن و قرون وسطی که هرمس معلم حکمت الهی در گذشته دور مصر بوده است، در واقع نادرست بود. جایی برای او در آن نوع تاریخ که به حقایق قابل تأیید درباره زندگی و مرگ یک شخص و دنیایی که در آن زندگی می کرد می پردازد، وجود ندارد، اما اگر از منظر تاریخ اندیشه ها به او نگاه کنیم، این شخصیت اسطوره ای چنین بود: و حتی برای بسیاری از مردم هنوز هم معلم الهام بخش دیدگاه مذهبی قوی از جهان است. هرمس هرگز زندگی نکرد اما هنوز بسیار زنده است.این عقیده که در مصر پیش از مسیحیت، هرمس برخی از آموزه‌های معمول مسیحی را پیش‌گویی کرده بود.بسیاری از هرمتیک گرایان اولیه مسیحی بودند. برای آنها آموزه های هرمس بخشی از (یا پیش بینی) مسیحیت بود.


این ممکن است از دیدگاه مدرن عجیب به نظر برسد، اما در آن زمان بازتاب های متعددی در مسیحیت وجود داشت که به نظر می رسید با مسیر هرمسی مطابقت دارد.

از نظر آنها (هرمس مسیحی) چنین به نظر می رسید که بشر سال ها در تلاش بوده است تا ارتباط مستقیم با الهی برقرار کند، حقیقت معنوی را ببیند و به بهشت بازگردد. این که تمام معنویت ما، همه ادیان جهان، تلاش ما برای غلبه بر محدودیت‌هایمان و شایستگی رسیدن به آفریدگارمان بود.

خداوند دعاها را شنیده بود و تلاش های بشریت را دیده بود - و الوهیت به اشکال مختلف از طریق رویاها، رؤیاها و پیامبران پیام می فرستاد. این تلاش گروهی کار می کرد و با تطهیر و پیشرفت الهی ما، ذره ذره بشر و الهی نزدیکتر می شدند.

برای آنها هرمس تریسماگیستوس آشکارا پیام آور تثلیث (Trismagistus = سه برابر بزرگ) بود (هرمس خدای پیام آور یونانی). لوگوس یا کلمه ای که او از آن صحبت کرد اشاره ای به آمدن بزرگترین پیام آور (هرمس) از همه، عیسی مسیح بود.البته زمینه‌هایی از اختلاف نظرهای الهیاتی وجود داشت، اما می‌توان آنها را نادیده گرفت یا کمی بازنویسی کرد («تصحیح») تا در یک ردیف قرار گیرند. از این گذشته، متون هرمسی پیش از مسیح نوشته شده اند، بنابراین نمی تواند دقیقا درست باشد! مهمترین چیز این بود که تولد دوباره هرمسی همان تولد دوباره در مسیح بود. همانطور که در بالا، پایین، همانطور که در زمین است، در آسمان.این مزمون که عیسی را حورص بدانند که خدای خورشید بوده و طی فرایندی بر خدایانی چیره شده و قدرت گرفته و در راس یک خدای قدرتمندی که دوست داشته او را و حتی به ذهنیت او هم  نمیرسیده که بخواهد مقابله کند یا حالا پدر نامند اینها تلفیق شده از چالش ها بر سر ماهیت عیسی در حالت شکل افسانه ها و تا واقعیت میگرفته.یعنی اینکه عیسی را شخصی میدانستند در تلفیق با حورص که پیش میرفته و آنها را در خود حل میکرده و قویتر میشده و باز ضعیفتر در مقابله. اما حقیقت امر و افسانه ها و حقیقت ها از شخصیتی که عشق الهی را درک میکرده و به یک قدرتمند که حالا در اناجیل پدر مینامند وابستگی خود را دور نمیکرده و روح القدس و حالا مبحث سر متون ها و اقتباس ها و مراحل های تاریخی یا افسانه ها و مسائل زیادی که درباره ی ماهیت لاهوتی عیسی در بعد انسانی او بیان میشود.که فردی خردمند و آموزگاری دانا.یا خداگونه. یا خدایی باستانی.یا پیامبری الهی. مثل همون که هر کسی اجر همان را که نبی را به عنوان نبی یا واعظی یا میزان میدهد.ولی این نظریه حل شدن او و ارتقا و حتی دربازه هایی در تصلیب او و جاهایی از فرشتگان پایین بردی و باز بالا بردی هست.یک نوع سیر زندگانی و باز قرار گرفتن در سطوح بالاتر.یعنی رد حالا تمام مسائل به خود زندگی عیسی در دو هزار و بیست و سه سال پیش روشن میکند که یک زندگی شفاف که تاریخ روایت  و انجیل ها بیان میکنند نمونه واضح هست.و از اون زندگی با متون قدیمی آن اقتباس هایی را برقرار میکنند که مختلف هست.

undefined

هرمس کیست؟/فصل اول/

فرمانروای رویدادهای غیر منتظره،-این هرمس است که حرکت، جریان و شروعی دوباره را به ارمغان می آورد. استاد ابتکار و خلاقیت است.ذهنی چابک دارد، روان و ساده سخن می گوید، مرزها برایش اهمیتی ندارند و به سادگی می تواند از مرزها عبور کرده و از سطحی به سطح دیگر برود. روح پنهان درون ماده. هرمس روش پیدا کردن طلای روحی یا گوهر وجود را به ما نشان می دهد.توانایی این را دارند که به راحتی نقش و نقاب هر یک از اطرافیان را تقلید کرده و کارهای آنها را کاملاً مشابه با آنان انجام دهند و دقتشان به جزئیات ظاهری مربوطه برای همگان بسیار تعجب برانگیز است.هرمس راهنمای ارواح .هرمس پیام آور، برای ساکنان المپ خدمات مهم زیادی را انجام داد.یونانی های باستان اعتقاد داشتند هرگاه در اتاقی که نشسته اند سکوت حاکم شود یعنی هرمس آمده است تا بُعد تازه ای به جمع بدهد. هر وقت امور ثابت و خشک و لایتغیر به نظر می رسند، هرمس روانی و حرکت و شروع های جدید به ارمغان می آورد. سر در گمی ای به همراه می آورد که در واقع مقدمه شروع های جدید است. در اینجا ما با استادی نابغه سر و کار داریم. با راهنمای گله ها، دوستدار و عاشق حوریان و پریان دریایی، با روح شب، خوابها و رویاها.هرمس به عنوان خدای حامی گله‌ها، گله‌ها و شبانان شناخته می‌شد، صفتی که احتمالاً به منشأ اولیه او به عنوان جنبه‌ای از پان مرتبط است. در بوئوتیا، هرمس را می پرستیدند زیرا با حمل یک قوچ یا گوساله دور دیوارهای شهر، شهر را از طاعون نجات داده بود. فستیوال سالانه به یاد این رویداد بود که طی آن یک بره توسط "زیباترین پسر" در شهر حمل می شد و سپس قربانی می شد تا شهر را از بیماری، خشکسالی و قحطی پاک و محافظت کند. تصاویر متعددی از هرمس به عنوان خدای چوپان که بره ای را بر روی شانه های خود حمل می کند

undefined