حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

فانوس-147

روزی مردی  کتابخانه ای داشت که در آن یک کتاب بود که کسی به او هدیه داده بود مرد تمام کتاب های کتابخانه را خواند و چون آن کتاب را نگاه میکرد گفت نه آن را کسی به من هدیه داده و انتخاب من نبوده و سلیقه او و تفکر او با من فرق دارد پس من آن کتاب تفکر او را که انتخاب فکر اوست را چرا بخوانم .که گفت حالا یک نگاهی بیندازم و ببینم چی هست. صفحه اول کتاب را باز کرد نوشته بود شاید مرا بخوانی  اما بدان کلمات و جملات در هم قطار این  کتاب به تو چیزی اضافه نمیکند.تعجب کرد یعنی چه؟ بیشتر خواند باز هم چیزی دریافت نکرد تا نصفه خواند بازم برایش جالب نبود.تا به یک صفحه آخر کتاب رسید در  آن یک صفحه تمام سوالات خود را گرفت.اما جواب آن در همان صفحاتی بود که بی فایده میپنداشت سوالات او انگار در صفحه آخر کتاب گنجانده شده بود و جواب ها در فصل های مختلف بود.اما چون با حالتی نوشته شده بود که جذاب نبود سطحی نگاه کرده بود و بی حوصله رد شده بود. اما دوباره خواند با دقت خواند و دید یک کتاب بی فایده در نظر او به از تمام کتاب های کتابخانه او بود. انگار انتخاب های او در تفکر او برایش سلایق خود بود اما آن فکر دیگری زنجیره کمک تمام جواب های او شده بود.با خود گفت هر عضوی را کاری هست و هر شخصی کاری چرا فکر کنم فقط فکر من به من کمک میکند و فهمید هر شخصی میتواند انتخابی داشته باشد که شاید سلایق او نباشد اما در جدیدی از زندگی رابه روی او بگشاید.و فهمید انسان ها کپی از هم نیستند بلکه هر کدام کتابی مجزا هستند که گاهی تجربه گاهی کاری گاهی هنری گاهی خدمت به انسانها کمک و خیرات و هر شخصی میتواند کاری کند که شاید سلیقه ما نباشد اما در مجموعه آن پازل میتواند یک زنجیره برای کمک به شخص و اشخاصی باشد پس چون امری را بی فایده دانستن که بسیار فایده باشد و امری که شاید فایده برای سلیقه من نباشد اما در زنجیره شخص و اشخاص دیگر کمک بزرگی باشد.گاهی رود ها در سنگ ها راکد میشوند اما رود در جریان به دریا میپیوندد پس رودها در جریان به دریا میریزند و سنگ ها مانع آن چقدر رود خروشان شود یا رد شود آن مثال تفکری هست که بسته نباشد تا بتواند تحمل عقاید کند تا بتواند تمیز خود را بالا برد تا بتواند نگاه خود را در بر تفکر گسترش دهد جهان فکری او جهانی گسترده از حصار ها و سیم خاردارها نشود بلکه در آن آنقدر کمال فکری گیرد که بتواند خوب و بد و تمیز و نادرست و تشخیص و هر امری را صافی و به آنچه از نظر او سلیقه دیگریست اما میتواند به تمیز او راهی دهد نه آنکه بخواهد آن را بدون توجه کنار گذارد بلکه آن را تشخیص و برداشت و جمع آن و گاهی تعمل در آن کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد