حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

فانوس-145

1-جستنی که با اتصال به قدرت تمام یعنی بالاترین قدرت معنوی باشد رسیدن هست.

2-همه به دنبال یک قدرت بالا هستند پس بالاترین قدرت هست.ذهن هست.پاک شدن ذهن هست.رسیدن هست.جستن هست.و یافتن هست.

3-زندگی مجدد نفی تونل انتقال نیست.نفی عالم روح نیست.بلکه نفی پاک شدن ذهن هایی هم نیست.حکمت در بالاترین هست.بدون بالاترین هیچ نیست.هر چه هست از اوست.

4-نفی بالاترین یعنی آن که همه چی از آن اوست یعنی نفی خود چون خودی که در پی یافتن او نیست بیخود میشود.اوست که قدرت میدهد و گیرنده هست.بدون او هیچ نیست.

5-هیچ کسی نمیتواند از او که بالاتر از همه هست.بالاتر رود.زیرا سقوط میکند.اصلان خود بالاترین مهربانترین هست.درک محبت او توان میخواهد و درک.

6-هر چه اجبار شود اکره از آن بیرون زند.هر چه با عشق دست یافتنی شد با عشق انجام میشود.اجبار به کاری یا امری نخست دیکتاتوری رفتاری بد و رنج و اندوه هست.

7-آنکه آنیست خب آنیست دیگر.مثال فرار از خود که اگر آنی آنیست پس چرا خود را درک نکرد.زیرا رسیدن به آنی که آنیست تنها با تحقق اتصال او در آن امر تحقق پذیرد.

8-آیا کشف اتصال آنی آنیست یک آنیست یا ده یا صد یا هزار یا ده هزار یا میلیون و... رسیدن به آن سخت و رنج آن فشار از پر شدن و صرف آن در آن کار هست.

9-هیچ چیز نفی  رفتن نیست. رفتن هست. اما بازگشت هست.بازگشت الماس را با سنگ عوض کردن هست.پس نفی چی.افتخار به یافتن سنگ.یا نه کاری الماس گونه کردن.

10-کرپان ها ترس از حقیقت دارند.حقیقت ترس از کرپان ها ندارد.علم غیب نزد بالاترین هست.میزان دادن آن علم بسته به پذیرش ندارد بسته به حقیقت اصل آن دارد.و حقیقت اصل هست.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد