حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

درون حیات اون شخص کیست درون؟

 پطرُس به او گفت، پایهای مرا هرگز نخواهی شست. عیسی او را جواب داد، اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.

Pope Francis confesses he seeks advice on resigning

بازگشت چگونه هست.حیات درون.چون دو شخص هزار سال قبل این بودند منتها تخصص فهماندن سخته

11  مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است، والاّ مرا به‌سبب آن اعمال تصدیق کنید./مثال شخص فلان اسم باشد بخواهد بگوید فلان شخصم و همانم/

حالا اینو هزار سال قبل بخواهند دو شخص بگویند/اول شناخت حاصله باید برای خود همان دو شخص اتفاق بیفتد/و حال باز نسبت به قدرت که داده میشود از سمت خدا/حالا دو شخص شناخت داشته باشند بخواهند هزار سال قبل بگویند فلان هستند چگونه باور شود.تازه بگویند کاری هم کنند دو شخص میشوند دو شخص همان اینکه بتوانند ثابت کنند همان دو شخص کار سختیه که همانند/برای همین وقایع اتفاق می افتد ها منتها اینکه نگویند وعده های خدا چی شد/مهم فهم اشخاص و و اینکه بدانند مثال فلان شخص میتوااند دومین بار رجعت کند/این کارو سخت برای شناخت دادن میکند جایی فهماندن آن و جایی باز نوشتار در مورد شخص که چه کاری انجام باید بدهد/یا چگونه شناخت او حاصل شود.یکی مثال تمعید روح در غالب پرنده سفید روح القدس یکی جوری دیگر والا کار مهم در این حالت میشود تداوم ادامه نسل تا انجام وعده.در موارد مهمتر کار وعده دیگر تازه در موارد اونگونه باز شناخت روح القدس برای افراد لازمه.اینها با حس انجام میشود درک آن نه بحث بر سر شجره نامه ها  چون اون شخص بگوید فلانی هستم اسمم فلانه اینها باید درک شود در عصر حاضر این امر پیشرفت داشته. در خصوص زندگی گذشته افراد.مثال آیه حس.حس کردن.درک از طریق روح القدس و قویتر کردن ایمان در شناخت و قبول اینکه آیات دارند مسائل مهمی میگند و انگار زنجیره دارد کار میکند.و هدایت روح و اول پدر آسمانی و حالا اون امری که باید شناخت حاصل شود.والا دوهزار و صد سال دیگه هم باید چشم به آسمان دوخت یک نفر بیاد. حالا کجا مثاله ها. ملکوت آسمانی را درک کردن. داوری را که کجا هست.و منظور از ابر و آمدن و مثال آن انجام گرفتن.اینها باید درک شود که همه انجام شده.منتها فهم کامله آن فقط با حس قوی ایمان لازمه روح القدس و زنجیره هدایت اول پدر آسمانی.مثال امر میگفتند همه اتفاقات در دو هزار و بیست و سه سال پیش رقم خورده حتی ویرانی اورشلیم دههه هفتاد وعده کتاب و بعد جنگها اما وعده نهایی کار مهمتریست. و زمان ها دست پدر آسمانی هست. و هر وعده برای چه کاری هست .یعنی شناخت کار اول و دوم.اینها حقیقت هست و کسی که بخواهد افسانه سازی کندو کار با درک مقداری کند میشود قصه لالایی و چشم دوختن به آسمان.که اونم اتفاق افتاده.منتها باید شناخت اتفاق حاصل شود اونم نه یک جا نقاط جغرافیایی مختلف ثبت شده.حالا امورات به چه شکلی دیگر شود دست پدر آسمانی هست.نمیشود با قطعیت کامل برای پدر آسمانی امری تعیین یا کاری گفت. چون خود دانای کل هست.و رویاهایی که حقیقت را نشان من داده هم رویای واقعیت کارهایی مهم هست و حتی حالت همان امر حالا میگم چگونه انجام میشود دست پدر آسمانی هست. همه امر هم نمیشود گفت.حتی رویای مشعل به دست آسمان تا حتی تیک تایید زندگی گذشته همه روئت شده برای خود من یقین کامله هست.منتها اینها همه باید به درک شناخت و روئت دیگران برسد که رساندیم بازم میرسانیم.