فانوس-9-آیاتی از کتاب انجیل لوقا

16. «هر که به شما گوش فرا دهد، به من گوش فرا داده است؛ و هر که شما را نپذیرد، مرا نپذیرفته است؛ امّا هر که مرا نپذیرد، فرستندۀ مرا نپذیرفته است.»

24. زیرا به شما می‌گویم بسیاری از انبیا و پادشاهان آرزو داشتند آنچه شما می‌بینید، ببینند و ندیدند، و آنچه شما می‌شنوید، بشنوند و نشنیدند.»

26. عیسی در جواب گفت: «در تورات چه نوشته است؟ از آن چه می‌فهمی؟»

2. به ایشان گفت: «هرگاه دعا می‌کنید، بگویید:«”ای پدر،نام تو مقدّس باد،پادشاهی تو بیاید،

9. «پس به شما می‌گویم، بخواهید که به شما داده خواهد شد؛ بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد.

23. هر که با من نیست، بر ضد من است، و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد.

36. چه اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ جزئی از آن تاریک نباشد، آنگاه همچون زمانی که نورِ چراغ بر تو می‌تابد، به‌تمامی در روشنایی خواهی بود.»

3. آنچه در تاریکی گفته‌اید، در روشنایی شنیده خواهد شد، و آنچه پشت درهای بسته نجوا کرده‌اید، از فراز بامها اعلام خواهد گردید.

9. امّا هر که نزد مردم مرا انکار کند، در حضور فرشتگان خدا انکار خواهد شد.

6. سپس این مَثَل را آورد: «مردی درخت انجیری در تاکستان خود کاشت. چون خواست میوۀ آن را بچیند، چیزی بر آن نیافت.

13. پس چون میهمانی می‌دهی، فقیران و معلولان و لنگان و کوران را دعوت کن

16. عیسی در پاسخ گفت: «شخصی ضیافتی بزرگ ترتیب داد و بسیاری را دعوت کرد.

18. امّا آنها هر یک عذری آوردند. یکی گفت: ”مزرعه‌ای خریده‌ام که باید بروم آن را ببینم. تمنا اینکه معذورم بداری.“

24. به شما می‌گویم که هیچ‌یک از دعوت‌شدگان، شام مرا نخواهند چشید.“‌»

27. و هر که صلیب خود را بر دوش نکشد و از پی من نیاید، شاگرد من نتواند بود.

3. پس عیسی این مَثَل را برایشان آورد:

18. پس برمی‌خیزم و نزد پدر می‌روم و می‌گویم: ’پدر، به آسمان و به تو گناه کرده‌ام.

26. یکی از خدمتکاران را فرا خواند و پرسید: ”چه خبر است؟“

29. امّا او در جواب پدر گفت: ”اینک سالهاست تو را چون غلامان خدمت کرده‌ام و هرگز از فرمانت سر نپیچیده‌ام. امّا تو هرگز حتی بزغاله‌ای به من ندادی تا با دوستانم ضیافتی به پا کنم.

14. فَریسیانِ پولدوست با شنیدن این سخنان، عیسی را به ریشخند گرفتند.

21. و کسی نخواهد گفت اینجا یا آنجاست، زیرا پادشاهی خدا در میان شماست.»

26. روزهای پسر انسان همچون روزهای نوح خواهد بود.

فانوس-8-آیاتی از کتاب جامعه

17. پس دل بر آن داشتم که هم حکمت و هم دیوانگی و حماقت را بشناسم، اما دریافتم که این نیز در پیِ باد دویدن است.

12. من، ’معلم‘، در اورشلیم بر اسرائیل پادشاه بودم،

17. پس، از زندگی بیزار گشتم، زیرا کارهایی که زیر آفتاب انجام می‌شود در نظرم ناخوشایند بود، چراکه تمامی آنها بطالت است و در پی باد دویدن.

23. زیرا روزهایش جملگی رنج است، و مشغله‌اش، سرخوردگی. حتی شب‌هنگام نیز فکرش آرامی ندارد. پس این نیز بطالت است.

1. برای هر چیز زمانی است و هر امری را زیر آسمان، وقتی:

6. وقتی برای جُستن و وقتی برای از دست دادن؛وقتی برای نگاه داشتن و وقتی برای دور افکندن؛

21. کیست که بداند روح انسان به بالا صعود می‌کند یا روح حیوان به قعر زمین فرو می‌رود؟

2. به دهان خویش شتاب مکن، و دلت عجولانه سخنی در پیشگاه خدا نگوید. زیرا خدا در آسمان است و تو بر زمینی. پس سخنانت اندک باشد.

16. این نیز مصیبتی است اندوهبار: آدمی چنانکه آمده است، همچنان خواهد رفت. او را که برای باد محنت می‌کِشد، چه سود؟

5. شنیدنِ عتابِ حکیمان،بِه از گوش سپردن به سرودِ احمقان.

25. پس دل خود را به شناخت و کاوش و طلبِ حکمت و تدبیرِ امور متوجه ساختم و دانستم که شرارت، حماقت است و جهالت، دیوانگی.

21. به هرآنچه مردم گویند دل مسپار، مبادا بشنوی که غلامت تو را لعن می‌کند.

6. زیرا هر چیز را زمانی و طریقی است، هرچند مشقّت انسان بر او سنگینی کند.

15. در این شهر مردی مسکین اما حکیم یافت شد که شهر را به حکمت خویش رهانید. و با این حال هیچ‌کس آن مرد مسکین را به یاد نیاورد.

7. و خاک به زمینی که بر آن بود بازگردد،و روح نزد خدایی که آن را بخشید، رجعت کند.

9. ’معلم‘ نه تنها خود حکیم بود، بلکه به قوم نیز معرفت می‌آموخت. او به ارزیابی و جستجو و تألیف مثَلهای بسیار می‌پرداخت.

13. حال که همه چیز را شنیدیم، ختم کلام این است: از خدا بترس و فرامین او را نگاه دار، چراکه انسان بودن به‌تمامی همین است.

فانوس-7-آیاتی از کتاب اشعیا

6. خداوند تو را مانند زنی مطرود و رنجیده‌دل فرا می‌خواند،همچون زن ایام جوانی که شوهرش او را ترک کرده باشد.»آری خدایت چنین می‌گوید:

9. «این برای من همچون روزهای نوح است:چنانکه قسم خوردم آبهای نوح بار دیگر زمین را فرو نخواهد گرفت،همچنان قسم خورده‌ام که دیگر بر تو خشم نگیرم و عتابت نکنم.

3. پس غریبی که به خداوند پیوسته باشد، نگوید: «خداوند مرا از قوم خویش جدا خواهد کرد»، و خَصی نگوید: «درختی خشک بیش نیستم.»

10. دید‌بانان اسرائیل کورند؛آنان جملگی عاری از معرفتند!جملگی سگانی گنگ را مانندکه پارس کردن نتوانند!دراز می‌کشند و رؤیاها می‌بینند،و چُرت زدن را دوست می‌دارند.

11. آنان سگانی حریصند،که سیری نمی‌شناسند؛شبانانی بی‌فهمند،که جملگی به راه خود برگشته‌اندو هر یک در پی نفع خویشند.

8. و خداوندگارْ یهوه، که رانده‌شدگان اسرائیل را گرد می‌آورد، چنین می‌فرماید: «من کسان دیگر را نیز علاوه بر آنان که هم‌اکنون گرد آمده‌اند، با ایشان جمع خواهم کرد.»

10. از راه دراز خویش درمانده گشتی،با این حال نگفتی که، «امید نیست».قوّت خویش تازه کردی،و از همین رو ضعف به هم نرساندی.

2. زیرا آنان هر روزه مرا می‌جویند،چنانکه گویی به شناخت راههای من رغبت دارند؛همچون قومی پارسا می‌نمایند،همچون قومی که قانون خدای خویش را ترک نکرده باشند.دربارۀ قوانین عادلانه از من پُرسش می‌کنند،و چنان می‌نمایند که از تقرب جستن به خدا مسرورند.

12. آنان ’ملت مقدس‘ خوانده خواهند شد،و ’فدیه‌شدگان خداوند‘؛و تو ’مطلوب‘،و ’شهر غیرمتروک‘ نامیده خواهی شد.

11. اما قوم او ایام قدیم را به یاد آوردند،یعنی ایام موسی را:کجاست آن که ایشان را با شبان گله‌اشاز میان دریا عبور داد؟کجاست آن که روح قدوس خود رادر میان ایشان نهاد،

14. همچون چارپایانی که به وادی فرود آیند،روح خداوند ایشان را استراحت بخشید.آری، تو اینچنین قوم خود را رهبری کردی،تا نامی شکوهمند برای خود کسب کنی.

3. آنگاه که اعمالی هولناک انجام دادی که انتظارش را نداشتیم،نازل شدی و کوهها از حضورت به لرزه درآمد.

8. با این همه، ای خداوند، تو پدر ما هستی.ما گِل هستیم و تو کوزه‌گری؛همۀ ما کارِ دست توییم.

7. کسی نیست که نام تو را بخواند،یا خویشتن را برانگیزد تا به تو تمسک جوید،زیرا که روی خود را از ما نهان کرده‌ای،و ما را به سبب گناهانمان گداخته‌ای.

2. تمامی روز دستانم را دراز کردمبه سوی قومی گردنکش،که در طریقهای نادرست گام برمی‌دارند،و توهمات خویش را پیروی می‌کنند؛

4. پس من نیز برای ایشان مصیبتی سخت بر خواهم گزیدو ترسهایشان را بر سرشان خواهم آورد،زیرا چون خواندم کسی پاسخ نداد،و چون سخن گفتم گوش نگرفتند؛بلکه آنچه را در نظرم ناپسند بود به عمل آوردند،و آنچه را از آن خشنود نبودم برگزیدند.»

10. و برای قوم من که مرا می‌جویند،شارون چراگاه گله‌ها خواهد شد،و وادی عَخور، استراحتگاه رمه‌ها خواهد بود.

25. گرگ و بره با هم خواهند چَرید،و شیر چون گاو کاه خواهد خورد،اما خوراک مار خاک خواهد بود.و در تمامی کوه مقدس من،ضرری نخواهند رسانیدو نابود نخواهند کرد؛»این است فرمودۀ خداوند.

9. در تمامی رنجهای ایشان، او نیز رنج کشید،و فرشتۀ حضور وی ایشان را نجات داد.در محبت و گذشت خویش ایشان را فدیه داد،در تمامی ایام قدیمْ ایشان را برگرفته، حمل کرد.

9. نسل ایشان در میان قومها مشهور خواهند شد،و ذریت ایشان در میان ملتها معروف خواهند گشت.هر که ایشان را ببیند تصدیق خواهد کردکه آنان نسل برکت‌یافته از خداوندند.

4. چشمان خود را به اطراف خویش برافراز و ببین:ایشان همه گرد آمده، نزد تو می‌آیند؛پسرانت از دوردستها خواهند آمد،و دخترانت در آغوش حمل خواهند شد.

14. فرزندان آنان که بر تو ستم روا می‌دارندآمده، در برابرت خم خواهند شد،و هر آن که تو را خوار می‌شمارد،به پاهایت خواهد افتاد؛تو را شهر خداوند خواهند خواند،و صَهیونِ قدوس اسرائیل.

12. زیرا که نافرمانیهای ما در نظر تو بسیار است،و گناهانمان بر ضد ما شهادت می‌دهد.عِصیانهای ما پیوسته با ماست،و تقصیرهای خود را می‌دانیم.

14. پس انصاف به عقب رانده شده،و عدالت دور ایستاده است.حقیقت در معابر فرو افتاده،و صداقت نمی‌تواند داخل شود.

فانوس-6-آیاتی از کتاب اشعیا

24. و ایشان دربارۀ من خواهند گفت:پارسایی و قوّت تنها در خداوند است.تمام آنان که از او خشمگینندنزد وی آمده، سرافکنده خواهند شد.

2. دستاس گرفته، آرد را خرد کن؛نقاب از چهره برگیر و ردا از تن به در آر؛ساقها را عریان کن و از نهرها بگذر!

16. نزدیک من آیید و این را بشنوید:از آغاز، من در نهان سخن نگفته‌ام؛از زمانی که این پدید آمد، من حضور داشته‌ام.»و اکنون خداوندگارْ یهوه مرا و روح خود را فرستاده است.

20. فرزندان ایام داغداری‌ات،در گوش تو خواهند گفت:”این مکان برای ما بس تنگ است؛جای بیشتر برای سکونت ما فراهم کن.“

5. خداوندگارْ یهوه گوش مرا گشود،و من سرکشی نکردم و روی برنتافتم.

9. هان خداوندگارْ یهوه یاری‌ام می‌دهد،پس کیست که مرا محکوم کند؟آنان جملگی همچون جامه مندرس خواهند شد،و بید آنها را خواهد خورد.

6. پشت خود را به آنان سپردم که مرا زدند،و رخسار خویش را به آنان که ریش مرا کَندند؛آری از رسوایی و آب دهان،روی خود را نپوشاندم.

4. «ای قوم من، به من توجه کنید،و ای مردم من، به من گوش بسپارید:شریعت از نزد من صادر خواهد شدو انصافم را چون نوری برای قومها برقرار خواهم ساخت.

7. «ای کسانی که عدالت را می‌شناسید،و ای قومی که شریعت مرا در دل دارید،به من گوش فرا دهید!از سرزنش مردمان مهراسید،و از دشنامهای آدمیان پروا مدارید.

3. زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «مفت فروخته شدید، و به‌رایگان نیز بازخرید خواهید شد.»

6. پس قوم من نام مرا خواهند شناخت، و در آن روز خواهند دانست که من هستم که سخن می‌گویم؛ آری، من هستم!»

7. آزار و ستم دید،اما دهان نگشود؛همچون بره‌ای که برای ذبح می‌برند،و چون گوسفندی که نزد پشم‌برنده‌اش خاموش است،همچنان دهان نگشود.

9. گرچه هیچ خشونت نورزید،و فریبی در دهانش نبود،قبرش را با شریران تعیین کردند،و پس از مرگش، با دولتمندان.

فانوس-5-آیاتی از کتاب امثال

11. دهان پارسایان چشمۀ حیات است،اما دهان شریران خشونت را پنهان می‌سازد.

11. از برکت صالحان، شهر سرافراز می‌شود،از دهان شریران، سرنگون!

23. آرزوی پارسایان تنها به نیکویی می‌انجامد،امید شریران، تنها به غضب.

27. آن که نیکویی را بجوید، مقبول خواهد شد،اما آن که جویای بدی باشد، بر سَرَش خواهد آمد.

18. هستند که سخنان باطلشان چون ضرب شمشیر است،اما زبان حکیمان شفا می‌بخشد.

17. شخص امین، حقیقت را بیان می‌کند،شاهد دروغین، فریب را.

6. سخنان شریران در کمین خون است،اما دهان صالحان آنان را می‌رهاند.

28. در طریق پارسایی، حیات یافت می‌شود،این راه مرگی نمی‌شناسد.

3. آن که مراقب زبان خویش است، مراقب جان خویش است،اما آن که نسنجیده سخن می‌گوید، خود را هلاک می‌سازد.

9. نورِ پارسایان شادی می‌کند،اما چراغِ شریران خاموش می‌شود.

17. قاصدِ شریر به دردسر می‌افتد،اما پیکِ امین شفا به ارمغان می‌آورد.

12. امیدِ به تعویق افتاده، دل را بیمار می‌سازد،اما آرزوی برآورده، درخت حیات است.

30. دلِ آرام به بدن حیات می‌بخشد،اما حسادت، استخوانها را می‌پوساند.

33. حکمت در دل شخص فهیم آشیان می‌گیرد،اما آیا در میان جاهلان شناخته شده است؟

4. زبان شفابخش، درخت حیات است،اما زبان کج، روح را در هم می‌شکند.

31. آن که به توبیخِ جانبخش گوش فرا می‌دهد،در میان حکیمان ساکن خواهد شد.

5. آن که فقیران را تمسخر کند به آفرینندۀ آنها اهانت می‌ورزد؛آن که از مصیبت شادمان شود، بی‌سزا نمی‌ماند.

9. آن که خطایی را می‌پوشاند، محبت را می‌گسترد؛آن که مسئله را بازگو می‌کند، میان دوستانِ خالص جدایی می‌افکند!

13. آن که در برابر نیکی بدی کند،بلا از خانه‌اش دور نخواهد شد.

5. نشاید جانبداری از مجرمانیا منحرف ساختن دادرسی بی‌گناهان.

14. روح آدمی او را در بیماری بر پا نگاه می‌دارداما روح افسرده را کیست که تحمل تواند کرد؟

6. بسیاری نزد نجبا چاپلوسی می‌کنند،همه خواهان دوستی با شخص بخشنده‌اند.

8. شاه که بر مسند داوری نشیند،به نگاه خود شرارتها را یکسره غربال کند.