فانوس-138

دهن بینی چیست دهن بینی یعنی فلانی آمد گفت راه راست کج هست. فلانی به دهن آن شخص راه راست را کج دید.فلانی آمد گفت این کوه میریزد فلانی گفت این کوه میریزد. فلانی گفت این دوچرخه نیست اتوبوس هست فلانی گفت اتوبوس هست.حالت اول راه راست با تقویت ایمان تشخیص داده میشود اما با دهان شخص اگر دهان بینی باشد کج بنظر میرسد.حالت دوم کوه استوار هست مگر به خواست خدا بریزد حال معنا زمان. شخص سریع پس میریزد. حالت سوم.دوچرخه دوچرخه هست اما شخص دهن بین اگر آنقدر تزلزل ایمان و فکر داشته باشد دوچرخه را هم به دهان بینی اتوبوس خواهد پنداشت. حال مثال دوچرخه مانند حقیقت بینی هست حقیقتی آشکار هست اما با ضعف فکری و ایمانی در امورات معنوی شخص اتوبوس را هم به یک گفتن دوچرخه میبیند. خورشید را هم همینگونه. ماه هم همینگونه. دنیای تصویری دگر برای ذهن او ساخته میشود که این ساختن با امورات حرکتی آن شخص در اتصال به کجا شکل میگیرد. پس سعی کنید آنقدر قوی در ایمان و کار خود باشید که تمیز دادن را بدانید نه به تنها علم و خوانش و تفکر بلکه بر پایه اصل آن اتصال خدا. در این گام اگر تازه کار هستید در اموری باید صبور باشید و تمیز دادن را بلد بشوید اما این یعنی راه راست راست هست. حقیقت محض حقیقت بینایی فکری تفکری هست. و چرخ ایمان بزرگتر میشود اما در چرخه بزرگتر آن یعنی خدا. پس ایمان در اتصال قوی از چرخ به چرخ بزرگتری وصل میشود اما حقیقت همیشه حقیقت هست امروز نشود فردا نوعی دگر چون در چرخه بزرگتری حرکت میکند که امورات با هم بالاخره روشن میکند و چرخه تاریکی  هیچگاه از فرار از حقیقت هیچ کجا نمیتواند پنهان شود مگر آنکه چرخه تاریکی  پاسخ ذهن های بشریت را دهد. پس فقط کافیست حقیقت طلب باشید و دانایی خود را افزان به درستی کنید.

پس در چرخه تاریکی فلان امر را انکار فلان انکار فلان انکار همه چیز انکار میشود.چرخه تاریکی احساس پیروزی زمینی میکند.

که ناگهان چرخه روشنایی حرکت بزرگتری میکند.حرکت بزرگتر نوعی امر قاطعیت بر امور میشود.

چرخه تاریکی تا اینجا مطمئن میشود که مسئله تمام شده که یدفه چرخه بزرگتر یعنی خدا امر را قویتر و کم کم از یک بعدی به شخصیت های متفاوت در چرخه از هر سمتی که قابل بیان تر و واضح و دگر بدون رد انکار باشد وارد عمل میشود.بعد چرخه تاریکی که سر وصل آن برای چرخه روشنایی شناخته شده هست. وارد فاز زمینی میشود. فاز آسمانی زمینی در چرخه روشنایی حرکت بزرگتر میشود.این برای آنست که خداوند شکست ناپذیر هست.چرخه تاریکی خدایان زمین قدرت مادی  آدمی در بر آن چرخه هستند. خدایان زمین کم نبودند. فرعون نمونه بارز آن بوده. که هم خود را جای خدا میدانسته و هم قدرت زمینی فراوان مال بسیار زیاد و قلدر بوده.فرعون و موسی و هارون یک امر بسیار تاریخی جالب از شکست تاریکی هست. موسی در حدود پیری نه اینکه نداند قرار هست کاری کند نه آن کار بزرگ را انجام دهد.در ورطه آن بسیار آزمایش الهی بر قوم وارد میشود. از گوساله پرستی تا غیبت موسی و اتفاقات آن. موسی به قوم خود فرمان خدا را یعنی یهوه را مبنی بر اینکه شما باید از این دریا عبور کنید تا آنها فرعون و لشکرش که دارند میایند در این راه بیایند و بروید میروند با حالا شک و یقین امورات و یدفه دریا بسته میشود و فرعون لشکرش نابود و هلاک میشود.اینجا فرعون پیروزی را یافته بود اما در این لحظه تمام افکارش بر پیروزی قلدری خدا دانستن قدرت خود فهمید مثال یک قدرت ضعیف ضعیف در برابر خداست.خب این نتیجه تاریخی میگوید فرعون دیگر ید قلدران بود لشکری که فرعون داشت لشکری بسیار مجهز و قوای مالی بسیار زیاد و قدرت زمینی داشت که همه فکر میکردند فرعون را هیچ کسی نمیتواند شکست دهد.اما خداوند به وسیله موسی نبی فرعون را شکست داد. اما دست یاری خدا بود که فرعون شکست خورد در زمانبندی خود .حالا دگر فرعون که در زمان خود آن وسعت و امکانات و تجهیزات قوای نیرویی زیادو. همه چیز داشت.شکست خورد.این یعنی در تاریخ خواندن و فهمیدن که  افراد بسیار قویتر شکست خوردند.افرادی که تاریکی بودند. در هرزمان آن بخوانید نوعی. اما قبل آن انسانها نا امید شدند مایوس شدند گوساله پرست شدند. و فکر کردند عدالت خدا نمی آید. اما یکباره دریا شکافت. این وسط آن اشخاص تاریکی شکست خوردند فرعون هم نتوانست برای آنها کاری کند. و البته افراد تاریکی بسیار سنگ اندازی کردند و در همان ورطه نابود شدند حالا آن بعد موت ماده توقع باشد اینها در برزخ روحی خوب باشند اصلان در عدالت الهی اینگونه نیست بلکه باید بچشند آنچه کردند این عین کلام های مختلف در کتب هست . حتی در باور مسیحیان اینکه باور گفته میشود باید در هر دینی باور پیروان گفته شود تا سر مباحث دگر آن گفتمان فهمیدن ها شود. عیسی میگوید بروید برای فرزندان خود گریه کنید. دهه 70  و نابودی آن می آید. این با اصل بخشیدن او  در آنها منافات ندارد در صلیب. اما  آینده خود رفتاری آنها و کاری که میکنند چرخه نظم حیات هست.و البته در زمان داوود هم همینگونه داوود بسیار زحمت میبیند تا پادشاه میشود.اما آنهایی که او را خوار شمردند پادشاهی او را هم دیدند آنهایی که او را در آن جایگاه نمیدیدند و نبی بودن او را نمیدانستند یا انکار میکردند. اما هر کدام به نحوی هست.حالا مکاشفه را خواندن . حالا معنی آنچه برای آینده و گذشته هاست. کتب را خواندن.همه یک امر میگوید خلاف امر خدا حرکت کردن مثال همان دریا و شکست به هر حالتی که خدا میداند هست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد