در این فصل فانوس روی غلاطیان 1 تحقیق و بازکردن آن را برای روشنایی بخشی بیشتر برسی میکنیم.
نویسنده: غلاطیان فصل 1 آیه 1، به وضوح نویسندۀ این نامه (رساله) را پولس رسول معرفی می کند.
تاریخ نگارش: غلاطیان احتمالا اولین کتاب عهد جدید است که در سال 49 م. نوشته شده است.
6تعجب میکنم که بدین زودی از آن کس که شما را به فیض مسیح خوانده است، برمی گردیدبه سوی انجیلی دیگر، 7که (انجیل ) دیگر نیست. لکن بعضی هستند که شما را مضطرب میسازندو میخواهند انجیل مسیح را تبدیل نمایند. 8بلکه هرگاه ما هم یا فرشتهای از آسمان، انجیلی غیر از آنکه ما به آن بشارت دادیم به شما رساند، اناتیما باد. 9چنانکه پیش گفتیم، الان هم بازمی گویم: اگر کسی انجیلی غیر از آنکه پذیرفتیدبیاورد، اناتیما باد.
1پولس، رسول نه از جانب انسان و نه بوسیله انسان بلکه به عیسی مسیح و خدای پدر که او را از مردگان برخیزانید، 2و همه برادرانی که بامن میباشند، به کلیساهای غلاطیه، 3فیض و سلامتی از جانب خدای پدر وخداوند ما عیسی مسیح با شما باد؛ 4که خود رابرای گناهان ما داد تا ما را از این عالم حاضر شریربحسب اراده خدا و پدر ما خلاصی بخشد، 5که او را تا ابدالاباد جلال باد.
الف) هدف پولس از نوشتن نامه (۱:۱-۱۰)
۱:۱ در ابتدا، پولس تاکید میکند که دعوت او به عنوان رسول از آسمان است. مقام او نه از جانبانسان و نه از جانب خدا به واسطه انسانها میباشد. این مقام مستقیماً از جانب عیسی مسیح و خدای پدر که او را از مردگان برخیزانید میباشد. مردی که از جانب خدا به تنهایی خوانده میشود و فقط در قبال خدا مسئولیت دارد میتواند آزادانه پیغام خدا را بدون ترس از انسانها موعظه کند. بنابراین پولس رسول هم در پیغام و همه در خدمتش از دیگر دوازده رسول دیگر و از هر کس دیگری مستقل بود.
توجه داشته باشید که پولس رسول میگوید فرشتهای از آسمان و نه فرشتهای از جانب خدا. فرشتهای از آسمان احتمال دارد پیغامی دروغین با خود بیاورد، ولی فرشتهای از جانب خدا نمیتواند. زبان دیگر بیشتر از این نمیتواند منحصری بودن انجیل را بیان کند. انجیل تنها راه نجات است. تلاش شخصی یا شایستگی انسان هیچ سهمی در نجات ندارد. انجیل خودش بدون تقاضای پول یا قیمت، نجات را به ما عرضه میکند. چنانچه شریعت برای کسانی که نتوانند آن را نگاه دارند لعنت دارد، انجیل هم برای کسانی لعنت دارد که میخواهند آن را تغییر بدهند.
۱:۱۰ احتمالا پولس در اینجا نکتهای را یادآوری میکند که دشمنانش میگفتند او پیغام را بنا بر مناسبت با شنوندگانش عوض میکند. بنابراین او، با تاکید بر اینکه تنها یک انجیل وجود دارد میپرسد:آیا من رضامندی مردم را میطلبم یا خدا را؟ بدیعی است که او در پی رضامندی انسانها نیست. چونکه ایشان از این امر که تنها یک راه برای رسیدن به آسمان وجود دارد متنفر هستند. اگر پولس پیغام خود را بنا بر مناسبت با انسانها عوض کرده بود دیگر غلام مسیح نمیبود. در حقیقت، او با اینکار غضب خدا را دعوت مینمود که بر سرش فرو بریزد.
ب) دفاع پولس از پیام و خدمتش (۱:۱۱ - ۲:۱۰)
۱:۱۱-۱۲ حالا پولس رسول شش بحث را برای دفاع از پیام و خدمتش حاضر میسازد. اول، انجیل به وسیله مکاشفهی آسمانی و مستقل از انسان دریافت شده است. انجیل به طریق انسان نیست یعنی که انسان آن را پایهگذاری ننموده است. مدتی اندیشیدن، این را اثبات میکند. انجیل پولس همه چیز را از خدا و هیچ چیز را از انسان میداند. این نوعی نجات نیست که انسانها آن را ابداع کرده باشند. پولس آن را از انسان دیگری هم نیز نیافته و از کتب هم نیاموخته است. این انجیل مستقیماً از جانب خود عیسی مسیح به او مکشوف گردیده است.
۱:۱۳-۱۴ دوم، شکست خوردن پولس در نهادن شریعت یهود در انجیلش، نمیگذارد که او به هیچ گمراهی ناشی از یهودیت کشیده بشود. او در تولد و تربیت غرق در شریعت میبود. او به انتخاب خودش تبدیل شده بود به یک جفا کننده انگشتنمای کلیسا. او در تقالید از اجداد خود و دیگر یهودیان عصر خود بسیار غیور بود. بنابراین، انجیل نجات او به وسیله ایمان تنها و جدا از شریعت مطمئناً هیچگونه گمراهی را به شریعت نسبت نمیدهد. پس چرا آن را از موعظهی خود حذف کرد؟ چرا انجیل او با گذشتهاش، گرایش ذاتیاش، و تمامیت گستره مذهبیاش مغایر بود. به سادگی چونکه این انجیل نتیجهی تفکر شخصی او نبود بلکه مستقیماً از جانب خدا داده شده بود.
۱:۱۵-۱۷ سوم، سالهای اولیه خدمت او مستقل از دیگر رسولان بوده است. حالا پولس استقلال خود را از دیگر انسانها در ارتباط با انجیل خود نشان میدهد. او پس از تغییر گرایش خود، فورا با رهبران مذهبی مشورت نکرد و به اورشلیم هم نزد آنانی که قبل از او رسول بودند نرفت. به جای اینکار، او به عرب رفت و باز به دمشق مراجعت کرد. تصمیم او برای نرفتن به اورشلیم برای بیاحترامی کردن به دیگر رسولان نبود، بلکه به خاطر این بود که خداوند قیام کرده خودش به او بشارت داده بود و خدمتی معتبر راجع به امتها به وی سپرد (۲:۸) به این دلیل است که انجیل و خدمت او نیازی به مجوز انسانی نداشت. او از همه انسانها مستقل بود.
عبارات زیادی در این آیهها مقایساتی دقیق ارائه میدهند. به عبارتی که در آیه ۱۵ وجود دارد توجه کنید:خدا مرا از شکم مادرم برگزید. پولس فهمیده بود که حتی قبل از تولدش، خدا او را برای کاری مخصوص جدا کرده بود. او اضافه کرد که خدا مرا بوسیله فیضش خوانده است. اگر او آنچه را که لایقش بود در آن موقع دریافت میکرد، حتما به جهنم انداخته میشد. ولی مسیح با فیضی فوقالعاده او را نجات داد و فرستاد تا ایمانی را موعظه کند که قبلاً درصدد تخربیش بود. در آیهی ۱۶ او نشان میدهد که خدا قصد دارد پسرش را در او آشکار سازد. این امر تصویری از هدف فوقالعاده خدا را برای دعوت کردن ما ارائه میدهد – در آشکار کردن پسرش در ما بنابراین ما میتوانیم خداوند عیسی را به جهان بنمایانیم. او مسیح را در قلبهای ما آشکار میسازد (آیه ۱۶) تا از طریق ما مسیح را به تصویر بکشد (آیات ۱۶ – ۲۳) تا خدا در این تصویر جلال بیابد (آیه ۲۴) وظیفه مخصوص پولس، موعظه مسیح در میان امتها بود.
واژۀ « کتب » در عبارت بالا نام دیگری برای کتاب مقدّس است. آن چه که این جمله به ما می گوید این است که همۀ کتاب مقدّس ( « تمامی کتب »)، با الهام خدا داده شده است. عبارت « از الهام خداست » در واقع واژه ای از متن یونانی است، واژۀ « نفس یا دَم خدا= theopneustos » از دو واژۀ « theos » به معنای خدا و واژۀ « pneustos » به معنای نفس یا دم تشکیل شده است، بنا براین، زمانی که در کتاب مقدّس از « الهام خدا » سخن گفته می شود به معنای « خدا دمیده »، است، یعنی ادراک خدا، اندیشۀ خدا، الهام خدا. از این رو: نویسندۀ کتاب مقدّس خداست که آن را دمیده است، الهام بخش آن بوده، سرچشمه آن بوده، و نویسندۀ آن بوده است.
البته اکنون ممکن است کسی بپرسد: « چگونه خدا نویسندۀ کتاب مقدّس بوده در حالی که پولس، یوحنّا و یا دیگران آن را نگاشته اند؟ » کتاب مقدّس دوباره پاسخ ما را می دهد. آن چنان که در رسالۀ دوم پطرس 1: 21-20 آمده است:
رسالۀ دوم پطرس 1: 21-20
« و این را نخست بدانید که هیچ نبوّت کتاب از تفسیر خود نبی نیست، زیرا که نبوّت به ارادۀ انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روح القدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند.
پس از روشن کردن معنای نبوّت، اکنون به آسانی می توانیم دریابیم که « نبوّت کتاب » چه معنایی دارد: این به آن معناست که کتاب مقدّس به طور کلّی مجموعۀ نبوّت های جداگانه ای است که آن را تشکیل داده اند. بنا براین، آن چه رسالۀ دوم پطرس به ما می گوید این است که هیچ بخش از کتاب مقدّس ( « هیچ یک از نبوّت های کتاب » )، به ارادۀ انسان گفته نشده است. این به آن معناست که به عنوان مثال، این پولس نبود که یک روز تصمیم گرفت تا بنشیند و نامه ای به افسسیان بنویسد. اگر چنین بود، افسسیان با ارادۀ انسانی نوشته می شد و این چیزی است که کتاب مقدّس آن را رد کرده است. برای این که از نقش پولس و دیگران در کتاب مقدّس آگاه شویم راه دیگری نداریم مگر آن که بقیۀ همان عبارت را بخوانیم. پاسخ در بخش دوم آیۀ 21 یعنی جایی که دربارۀ نبوّت کتاب سخن گفتیم می باشد، به سخن دیگر کتاب مقدّس توسط مردمان مقدّس خدا که به توسط روح القدس برانگیخته شده اند نگاشته شده است. بنابراین، چه کسانی کتاب مقدّس را نگاشته اند؟ مردمان مقدّس خدا. چگونه آن را نوشته اند؟ با برانگیخته شدن توسط خدا که روح القدس می باشد. بنا بر این، آری! پولس، یوحنّا و دیگران نگارندگان کتاب مقدّس بوده اند ولی آنها نویسندگان کتاب مقدّس نیستد. نویسندۀ کتاب مقدّس خداست که مردمانی چون پولس، پطرس و یوحنّا را برانگیخت تا آن چه که خود نوشته بود، بنگارند. و اگر بپرسید که خدا چگونه آنها را برانگیخت، در رسالۀ غلاطیان دربارۀ پولس شرح داده شده که این موضوع دربارۀ دیگران نیز مصداق دارد:
رسالۀ غلاطیان 1: 12-11
« امّا ای برادران، شما را اعلام می کنم از انجیلی که من بدان بشارت دادم که به طریق انسان نیست، زیرا که من آن را از انسان نیافتم و نیاموختم، مگر به کشف... »
شیوه ای که خدا این مردمان را برانگیخت از راه تسخیر کردن آنها نبوده است، زیرا خدا هرگز کسی را تسخیر نمی کند (رسالۀ اوّل قرنتیان 14: 33-32 ). بلکه، این کار از راه کشف و شهود انجام گرفته است. به سخن دیگر، خدا به پولس گفت که چه بنویسد و پولس نشست و آنها را نوشت. بنا براین، چه کسی رسالۀ غلاطیان را نگاشته است؟ پولس. ولی رسالۀ غلاطیان در بردارندۀ اندیشۀ چه کسی است و مهر نویسندگی چه کسی بر آن است؟ خدا. از این رو، چه کسی نویسندۀ رسالۀ غلاطیان است؟ خدا نویسندۀ آن است. نقش پولس و کسان دیگری مانند او که در کتاب مقدّس سهیم بوده اند چه بوده است؟ آنها نگارنده بوده اند و آن چه را که نویسنده به آنها گفته است، نوشته اند. به این دلیل است که کتاب مقدّس اگرچه توسط کسان بسیاری نوشته شده، ولی یک نویسنده دارد و او خداست. می توان آن را به کار رییس و منشی تشبیه کرد. منشی آن چه را که رییس به وی می گوید می نویسد. چه کسی کار نوشتن را انجام می دهد؟ منشی. اندیشه های چه کسی نوشته شده است؟ رییس که در واقع نویسندۀ اصلی است. و همچنان که یک رییس می تواند منشی های بسیاری داشته باشد، خدا نیز نگارندگان بسیاری برای نوشتن چیزهایی که می خواسته داشته است.