پس خارج از قضاوت خود رهبران دینی وقت که گویند مثال دالایی لاما روح بودا در او هست.و یا پولس رسول را میگفتند خدا به شکل انسان در ما نظر یافته رهبرو انگار پاپ مانند میدانستند حال که پولس تغییرات در مسیحیت ایجاد کرده بر اینکه انجیل دیگر کسی بیاورد اناتیما باد یا چوب معروف که تنبیه نامیده میشود نمیدانم سختگیری ها و تغییرات آسان گیری های باز زیاد.یشوعا ناصری را لحاظی آسان گیرترین و سخت گیرتر شاید تصور کنند.که انجیل کلام عیسی هست اما روح القدس مگر در رسولان نبوده خب عیسی هم بوده اصلان یوحنا در مکاشفات عیسی را دیده دیگه پاهایش برنج صیقلی میمانست و حالا باز سه شاخه میکشند در مکاشفه که نماد یهودیت هست.نماد دین یهود حالا ستاره و سه شاخه ستاره ربط به داوود نبی ستاره داوود .که در تصور این نماد گاهن زیر پای گذاشته میشود در راهپیمایی ها چون نماد دولت آن کشور میدانند و از سمتی گفته میشه خاخام ها هم همه دولت ها را قبول که همه ندارند خاخام دولتی مگر یا خاخام دولتی دینی که حالا اصلان خود سر مباحث پوششی و مسائل دیگر مشکلات در آنجا زیاد هست درگیری خاخام ها با دولتیون حمله خاخامو کارد پشت بدپوشش در انظار عمومی اینها بهش میگن دولت و دین یعنی دولت رویه دیگری دارد اما دین به خاخام ها چیز دیگه میگه.فشار بین المللی هم به دولت ها.مثل سنگسار که دیگه یهودیان اجرا نمیکنند اما در تورات هست.تورات شامل 5 جلد کتاب هست.خب پس اینجا دولت حالا جدید یا قبل آن سنجش بین الملل میشود قضیه اینکه اسرائیل در زمان داوود شد همان باز اسرائیل سر نبرد کینگ داوید با جولیات جالوت هست که پیروز شدند دوباره قدرت اومد دست اسرائیل پس مسئله خیلی قدیمیه.چه تاریخ پادشاهان چه سموئیل مزامیر مباحث زندگی داوود هست.حالا زندگینامه تر ان در کتب های تاریخ پادشاهان سموئیل هست.مثال استان جلیل ناصره خود مختار فلسطین مباحث قدرت و قسمت اسرائیل خوانی فلسطین خوانی هست.چون سیستم دینی با دولتی هماهنگ نیستند درگیری میشود وقتی هم هماهنگ تر بشود معمولان مثل الان اعتراضات مباحث اقتصادی میشود.بین الملل یا سیستم جهانی از بعضی احکام و بازگشت آن با شخصیت شناسی نزدیکی روابط دولتمندان با سیستم دینی خوب آگاهند.جاهایی که از دستشان در برود زیر یک چرخه میدانند چگونه کار کنند.در حالی که چرخه ها هم از هم اختلافات دارند.جامعه شناسی.سیاست شناسی .قدرت در جهان.سیستم مالی جهان.همه نظام تشکیلات قدرت را شامل میشوند که دین میشود شاخه کی باشه کی نباشه یا اگرم باشه چگونه سد شوند.خب البته در ادیان حالا اسلام میگند رافت اسلامی.مسیحیت بخشیدن یا بخشیدن گناه نمیدانم در ادیان نامها نامند.هر جا بخشیدن شامل شود نامها فرق میکند دیگر.والا با سیستم برخورد غسالخانه راه میفتد با این سیستم شناخت جامعه شناسی.خب کتاب چی میگه فلان سنگسار فلان چشمشو در بیاریم بندازیم اونور حالا تفسیر به امر اینکه معنا مثال هست.فلان اعدام.فلان شلاق.میشود چه کرد سریع چه کرد سریع.اون خاخام. کشیش. معمم حوزه علمیه که روحانی مبلغ شاخه های مختلف کارگیری میشود جامعه را نمیشناسد.فلان در دین مسیحیت فلان در دین فلان فساد مالی شد کتاب چی میگه دولت چی میگه.چون هرج مرج سنگ رو سنگ بند نمیشه رو همون دولت واتیکان شیوه چوب پولسی شائول طرسوسی جایی یک سمت آزادی در مسائل جایی فلان.اما کتاب میگه دزدی نکن قتل مکن و... انجیل.پس کتاب بگه رعایت بشه دیگه. همون فصل پیش گفتیم که چوب نگهبان یا خود نگری .خس باید از چشم خود دربیاوری تا در چشم دیگری نبینی دیگه خس رو در چشم دیگری ببینی در خود ارزیابی نکنی بیفایده هست.چون خود کنترل کنی در باب دگری اثر کنی.مثلان اشکال در ازدواج در کشیش ها در شاخه ای اعتراف. گناه.حالا مسائلی.باید نظم اخلاقی رعایت شود که نشود قوز در پشت.داستان ریز و جزئیات مثال داوری که نشسته گوش کنه ریز و جزئیات که گوید بخشیده شدی.نماینده مسیح نماینده در میزان روح در شخص و پاپ شدن کار روح القدس تایید هست.شخصی میزان روح درونش کم باشد مسیحایی او واویلا هست حالا پدر پسر روح القدس. پدر شناسی رکن شناسی تثلیثی ها.غیر آن که تثلیث پذیر نیستند در شاخه ای اینها باز مسائل خودشون جمعیت کمی هم نیستند.خیلی هم اونا هم فعالن.تا باز شدن مسائل منجی شناسی ادیان و شخصیت شناسی تفکیک شخصیت ها. و خداشناسی خدایان باستانو روند جلو رفتن آن.چرایی حکم به احتیاط به مسیحا در فریسیان صدوقیان علت ریز مسائلی تنها منجی شناسی نیست مباحث فریسی متعصب خطرناکترین نوع تفکری هست که شوخم میزند در هر دینی که حزب فریسی دینی باشد.میمانند فریسیان و دین.که باز طبق درگیری سر مسائل متعصبانه میماند فقط کتاب دین.رفتار فریسی خیلی آن سمت بیفتد صدوقی ازش در میاد میشه دولت و دین امروزه یهود .خب طرفداران صدوقی و فریسی میشوند باز شاخه اصلاحگرا و شاخه سختگیرانه آن مقید به ریز شریعت را اجرا کنند.از توش در میاد حمله به مردم.حمله دین گریزی حمله لجبازی بیشتر.میشود 2000 سال پیش که میدویدند سنگ بدست تا زنند مجدلیه را با سنگ اما خود بودند در گناه و خواستار سنگ زدن.تا کشند در گناه آن را طبق شریعت خود در شریعت مجرم از گناه.توبه افکنده شد مجدلیه از آن شد توبه و موعظه کننده اصطلاح امروزی راهبه کشیشه ای شده بود که وقف مسیحیت شده بود.بر صلیب عیسی گریه کنان خم گشته قامت از آه و ناله از آن.خب مبحث تصلیب در اسلام و مسیحیت دو مبحث اختلافی هست که ماصلبوه در قرآن صلیب و دار کشیده نشد.صلبوه: صلب: دار زدن. «ما صلبوه» عیسى را به دار نکشیدند.
مَا صَلَبُوهُ(به صلیب نیاویختند)وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ اینجا جایی هست که عیسی را هم عیسی بن مریم و هم مسیح عیسی بن مریم مینامد در قرآن.تنها نمیگه عیسی ابن مریم مسیح را هم استفاده میکند.«مسیح» در لغت یعنی کسی که با روغن مسح شده باشد مسیح در آب و نشستن روح همچون پرنده سفید بر او تمعید گرفت از یحیی نبی با روغن مسح نشد.داوودبا روغن توسط سموئیل مسح شد شاوئل در زمان داوود با روغن مسح شد.روغن روی سر روح بر او مستولی گشت.گفته نشده که روح همچون پرنده ای سفید از بالا آمدو بر آنها نشست .مستولی تسلط روح بر بدن توسط مسح به میزان و شخص مسح کننده بستگی داشت.سموئیل را نبی میدانند در یهودیت.میزان نگهداری بسته به خود شخص در شائول ترک کرد در داوود ماند. در مسیح در تصلیب الهی چرا مرا ترک کردی. چون گفته میشه پسر انسان را بالا میکشید نه عیسی بگوید مسیح را استفاده کند یا عیسی میگوید پسر انسان.چرا در لحظات آخر میگوید الهی مرا چرا ترک کردی و قبل آن و محاکمه یا شکنجه نمی گوید.در حالی که شکنجه بسیار سختی هست نمی گوید در تصلیب هم سخت در آن لحظات رو به تمام شد میگوید.پس مسیح عیسی روح القدس ترک گفته آیا یا پدر آسمانی.خب در قرآن لفظ مسیح برده میشود میشود مسح خب گفته میشود در موعظه ای که نمیشود هم ترک بشود از هم .مگر مسیح خطاکار بوده. خب مگه نمیگند خطایای آنها را گرفت به خود.جای ما به صلیب رفت.پس تقصیر از عیسی به معنای مظلوم کفاره گناهان چه میشود.کفاره گناهان که گفته میشه به خود گرفت تازیانه خورد صلیب شد میخ زدند.دستانش پاها.و استخوان نشکست قبل آن که دو دزد را بشکنند ساق پا برای تسریع در جان کندن دیدند مسیح تمام کرد یا هفت کلمه پایانی که تمام شد. ای پدر روح خود را به دستان تو میسپارم.پس با یک روح زنده بوده.طبق الهی چرا مرا ترک کردی تثلیث هم جور در میاد. الهی رکن سوم.هر الهی که رکن یک نمیشود.اصلان در انجیل پدر از من بزرگتر هست. یهویان میگفتند خود را با پدر برابر ساخته.کلام چیز دیگه میگه .هر که مرا دیده پدر را دیده.حالا طبق خداشناسی در اسلام میگویند روح الله روح القدس الله نمیگند.میگند روح الله -روح خدا.میگند در انجیل برنابا یهودا اسخریوطی جای مسیح رفت تصلیب یهودا خودشو قبلش دار زد.اصلان پدر اینها را ببخش از چه نوع کلامی هست نمیدانند چه میکنند.به دزد وعده فردوس دهد.دزد توبه کار .چه حوادثی در تصلیب رخ داده بود که در بعضی اناجیل تعریفاتی مشابه متغایر هست البته غیر تاییدی ها.یا تاییدی ها.همین امر میشود شک در لغب در برای منجی دیگر در اسلام که پسر انسان امام زمان عج هست. یا مثلان مسیح عیسی همان مهدی اسلام هست.در حدیثی که حالا راوی آن را برای علت هایی شخص واجد الشرایط نمیدانند.خب مگر کاتبان قرآن همه علیه السلام بودند.کاتب نوشتارنده.آن زمان میزان سواد طبقه درس در نوشتن را برسی کنید تا کاتبان کی بودند از یهودی بوده تا و...خب در چهار انجیل مسیح عیسی تصلیب شده.خیلی هم عیسی میگفت پسر انسان را تصلیب میکنید.نمیگه عیسی مسیح پسر خدا یا غیر را تصلیب میکنید.بعد میشود نگاه به آسمان انتظار منجی اسلام از آسمان آمدن.یا نمیدانم قضاوت مسیح روی زمین هست یا آسمان. داوری چه زمانی پسر انسان بر ابرها میاید.داوری مسیح زمینی هست.مسیح که گفت نیامدم تا کسی را قضاوت کنم یعنی نحوی در زمین داوری قیامت راه بندازم.زمانی می اید که مردگان صدای او را میشنوند یعنی چه؟ ربوده شدن در ابرها با مایی که زنده باشیم یعنی چه؟ اینها همه زمان قیامت داوری را میگوید دیگه تعریف در ادیان حالا مسیحیت.باز با احادیث شیعه جور در نمیاد که مهدی از اسمان گفته شده می آید آیا؟نیست در حدیث.معیار سنجش منجی شناسی در هر دین همان دین هست تطبیق با دین دیگر میشود از توش آسمان.خود رسولان عیسی مثل هارو براشون شرح میداده.یک جایی رفته بودند هر که جسد مرا بخورد.یک برداشت فکر کنند ادمخوار مگه بودند که جسد بخورند.
عیسی بدیشان گفت: «آمین آمین به شما میگویم اگر جسد پسرانسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خودحیات ندارید.هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت.انسان تنها محض نان زنده نیست کلام از جسد فایده نیست روح هست که زنده میکند.اتحاد در یک بدن و یک روح شدن چون اتحاد شد مکشوفیات و مکشوف و شک شبهه نشود. یعنی روشنایی را بخورید نه تاریکی را.و در شما ساکن شود زنجیره.در یک.اتحاد.یا در قرآن رفت به آسمان یا در مرقس رفت به آسمان در نهایت بعد بین شاگردان بود که این در انجیل مرقس هست نهایت امر
19 و خداوند بعد از آنکه به ایشان سخن گفته بود، به سوی آسمان مرتفع شده، به دست راست خدا بنشست.
So then the Lord Jesus, after he had spoken to them, was taken up into heaven and sat down at the right hand of God.
After the Lord Jesus had spoken to them, he was taken up into heaven and he sat at the right hand of God.
When the Lord Jesus had finished talking with them, he was taken up into heaven and sat down in the place of honor at God’s right hand.
But Yeshua Our Lord, after he was speaking with them, ascended into Heaven, and he sat down at the right side of God.
The Lord, then, indeed, after speaking to them, was received up to the heaven, and sat on the right hand of God;
After talking with the apostles, the Lord was taken to heaven, where God gave him the highest position.
..
Majority Standard Bible
After the Lord had spoken to them, He was taken up into heaven and sat down at the right hand of God.
...
در انجیل لوقا هست
51 و چنین شد که در حین برکت دادنِ ایشان، از ایشان جدا گشته، به سوی آسمان بالا برده شد.
در انجیل یوحنا نیست
در انجیل متی نیست
خب سه روز بعد زنده شد. در بعد تصلیب در
این سه روز رفت و آمد.هر چیزی جنبه مثالی آسمان گرفته شود دلیل بر از آسمان آمدن نیست که مهدی مثال گویند از آسمان بیاید.هر چند هر چیزی نزد خدا ممکن هست اما تعریفات منجی در ادیان معلوم هست.باز در شاخه ها تفاوت دارد.در اسلام.سید المهدی در اسلام.یا منجی در مسیحیت عیسی مسیح در بودایی ها بودایی پنچم. در زرتشتیان سوشیانت. یهودیت ماشیح .مثال در یهودیت ماشیح رو بشر خاکی با علم بالای تورات علوم دینی و مشخصه ها که گفته بودند مسیح در اسرائیل ظهور کرد خاخام یهودا شنادا در واقع نگفتند عیسی مسیح چون عیسی مسیح رو قبول ندارند به عنوان ماشیح خودشون گفتند همون ماشیح خاخام شنادا هست هر دوره ماشیح میتواند برای انها باشد بر توانایی یک شرط علم تورات کتاب تورات.خب حالا مبحث بدن مرا بخورد خون مرا بنوشد . در یک بدن و در یک خون از حالا بعضان زخم های مسیح در افراد مثل پادره پیو و... از زخم ها یا تحمل مصائب در یک بدن.مثال خوردن یکبدن و پس دادن حتی خون و سوراخ دست در پادره پیو در خود حیات ندارید یعنی اتحاد در یک بدن شدن را کسب کردن.بعد خیلی مسائل حل میشود. حتی برای توما که گفت خوشبحال کسی که ندیده ایمان بیاورد و خب رفتند و ایمان آنها قوی شد.حالا در وصف ترجمه ها.چه در ادیان برگرداندن به زبان فارسی نوع ترجمه.معنا از اعتقاد به آخرت زنده ساختن یعنی زنده ساختن در بهشت چون جهنم مردگی خواب هست چون بخواب رفتن مرگ هست انگار کسانی که خواب بودند و قصد زنده شدن نداشتند و حالا در آخرت تاریکی اعمال در خواب بیدار نشدن میمانند که زنده از بهر نجاتی نبودند نیستند چون که هستند زنده از مردن شدند در هاویه چون مرده ای بهر خفتن شدند.چون ندانستند ارزش خود خود را باختند در خواب لجاجت در تاریکی چون روشنایی را دشمن داشتند بهر تاریکی خفتن داشتند یعنی اخرتی که زنده زندگی یابند را در تاریکی مردن در غفلت های خود.چون غرور بر خود داشتند چون چشم باز کردن تاریکی را یافتند.خب اصل اعتقاد شیعه امام زمان عج 1187 سال دارد.چون جوان 35-40 ساله.متولده سامراء عراق 255-عیسی مسیح 2000 سال پیش روند از مصر به سمت بیت اللحم بزرگ شده ناصره به خطابه ناصری عیسی ناصری.یشوعا عیسی مسیح عمانوئیل.عیسی مسیح عیسی پسر خدا.عیسی در اسلام عیسی بن مریم. عیسی مسیح.عیسی روح الله.حالا کلمات عبدالله.رسول خدا.عبدالله بنده خدا بود که نبوت نبی گویند.در مسیحیت عیسی مسیح گفته میشود حضرت عیسی گفته نمیشود در بین شاخه های اصلی.مخصوصان شاخه های تثلیثی.حالا هیچ نبی بی حرمت نباشد جز در وطن خویش خانه خویش.هر که نبی گوید اجر نبی هر که انگار دوران ها را گفته.از معلم خوب. تا بنده خدا. عبدالله.عیسی مسیح.عیسی روح الله.و...حالا در مسیحیت پدر را خیلی ها غیر الله میگویند یعنی مسیح را بنده یا عبد الله نمیدانند و پدر اسمانی را غیر الله میدانند.و اتحادیون شاخه هایی در ربط اتحاد و غیر اینگونه.اختلافات زیاد هست.خب این در ادیان اختلاف هست طبیعی هست در قرآن گفته شده که همه را یک امت واحد قرار ندادیم این مسائل.مثلان در ناسوتی حالت غلام بخود گرفت خادم چون پیشوا مثل غلام پدر گویند. چون عربی مسیحیان الله را واژه ای جایگزین ندارند.حالت که آنجا هستند جلال اول افرینش را ببیند در کتاب مقدس.جلال پدر در جلال پسر.و...
