فانوس-123

هر شخص منجی قبل آنکه بیاید انتظار هست اما وقتی آید و مقابله کند ممکنست بلند شود.

 و ظهور رساند . امورن مقابله هست. زیرا خوش آمد فلان جریان خط حرف نزدن.

بسیار پیچیده هست در جهان

 و نظرات خود میگوید این تمیز ما هست که آن را غربال میکند و سخن حق از درونش بیرون می آید.

 فردا هم روی موج غرق میشویم.اما اگر روی انصاف حق راه برویم هیچگاه غرق نمیشویم

وقتی گفته میشود روح خدا. یا روح الله. الله عربی فارسیش خدا.روح خدا.

 روح خداست. که در مسیحیان بیشتر یعنی تثلیثی ها که کلان هر سه را خدا میدانند و در ان حال یک خدای واحد که پدر آسمانی مینامند.

خدا اگه میخواست روح  اصلی را به آنها دهد جسم آنها میپاشید.

با قدرت.پس  دریافت کردن با ساکن شدن فرق دارد.

یک خدا اعتقاد داریم.حرفی که خیلی زیاد از مسیحیان میزنند اینست که ما هم به یک خدا اعتقاد داریم که پدر میگویند

 همانجا.وقتی میگه مرا ترک کردی یعنی جدا شده. انسان میشد میمیرد روح دگر چه بوده؟ا

طبق آنچه از تعریف روح القدس داده میشود.پس شناخت کتاب مقدس تثلیث.

آنچه مکشوف میشود را قبول نداریم. این یک حالت هست مثالست ها یا شناخت نیست.

یعنی چه؟یعنی کسانی که مردند.نمردند.بلکه آنها حیات زندگی دگر دارند.چه کهن آنها.چه کهن های انها.چه اجداد انها.یعنی چه؟یعنی شما چه کسی را به زندگی حیاتی خود دعوت میکنید.

  مهربانست.حالا فرصت دوباره اینها مباحث سنگین هست.

بعضی باز سر مباحث زندگی بعد اینجا. و  حالا هر نوع آن از فرصت به انسانها در نوع آن  تفکرات مختلف هست.

 زیرا  شریعت هست اما در آن فضا کخ زدگی زیاد شده.

خداوند صلاح دانسته این دین پایه گذاری شود. حالا از شریعت ما را آزاد کرد. و غیر باید طبق آیات انجیل باشد.

طبق آن هر چیزی گفته شود درست هست. والا غیر آن ممکنست بدعت شود. 

 چون میدانند هر چه گویند میشود.بدون کم و کاست.والا غیر آن کم ایمانی رخ داده و بعد آن هم شبهه میشود.

در بر آن خداست. کاری که واقعی باشد چون بر آن خداست تمام قدرت ها در برابر خدا شکست میخورند چه بفهمند چه نفهمند.

شما در یک جان و یک جسم مشترک از روح زیست میکنید روح شما حتی در جسم قابلیت دارد اما در قوت آن اگر قوت آن درک شود

حیات ماده و بدنی شما هست.یک حیات روحانی و روحی شما هست. ماده ساخت هست اما روح اهدا شدنی.روح اهدا شدنی به شما از بین نمیرود اما ماده از ساخت از بین میرود زیرا در آن حیات مادی هست 

 اصلی هست. اما ماده پوسیده شدنی و یا بی جان هست تا زمانی که روح ترک آن کند فایده دارد بعد آن مثال یک مجسمه خشک میشود

روحی که قدرت خود را از دست بدهد مثال جسد بی فایده میشود.

جای بحث دگر دارد.در عمومیت مرگ یکسان هست و فکر انکه حال من کی میمیرم و چگونه میشود بحث دگر

به آنچه میخواهید برداشت کنید میرسد.شما اگر تولد از رحم را  یک مکانیزم علمی صرف بدانید

 مثال ماده فنا شدنی هست.

حیات جاودان یعنی چه؟

 روح دریافت میکنند و دریافت آنها سرعت به سمت حالت قبل و ارتقا میرود.

پس هر کاری و ارزش هر کاری را مردم انسانها میفهمند حالا تخصصی آن و غیر باز فرق دارد

معنی را خوب درک کند .اگر کسی کتابی را قبول نداشته باشد باید علت قبول نداشتن آن را بگوید والا حرف او بی معنی و بی تایید از تمیزی دانش  رد میشود

 و فهم آیات و تسلط کتب. به هر زبان خوانده شود پری معنوی شما را به حقیقت روانه میکند

این روح چقدر در برزخ موقت میماند تا انتقال بهتری داده شود بستگی به اعمال شخص دارد.

چون مستحق آنست.بعد بالاتر روندگی او هم باز درجات یک بهتر از آن قبلی هست.

برای همین رجعت تولد دوباره بحث سنگین هست.حالا این چشمه های آن باز تا اصل دریای آن.

نه اینکه همیشه گنجشک یا پرنده باشد. نه.این یعنی انسان تو قابلیت تصرف داری نه تبدیل به کمتر.

پس تصرف به هر کسی داده نمیشود مخصوصان تصرف کامل. و حال تصرف در غیر باز مثال گیاه و غیره تصرف امورات هست شناختی.

با هر اسمی تولد دوباره رجعت تولد دوباره دو منظوره.تولد فکری تولد دوباره رحم هر نوع رجعتی.

پس فهم کتب مهم و فهم آیات مهم . و فهم امورات مهم هست.والا برای آن دسته افراد هیچ فرق نمیکند از چه کتبی گفته شود.

 اما اگر کسی وارد نباشد و منابع لازم معنوی را درون خود نداشته باشد

 ارواح مترقی و خوب و شریر که فرصت داده شده آن هم در قبل آن قیامت بزرگ قیامت کوچک باز هم جنایت بدتر کنند یا آنهایی که بهترنند بهترین رسالت کاری کنند یا اگرم بر  ضعف شد صالحین که خسران هست.

اما یادشان میرود چه کشیده اند و بدتر کوله پر میکنند و صالحین بسته به حکمت یاد آوری خدا بر اینکه خداوند اسرار را میداند.

تصرف با تبدیل شدن فرق دارد.روح دیده بعد تجربه مرگ موقت مثل یک گنجشک پرنده شده.بعد آمده آن را گفته.در جسم.این یک حقیقت بزرگتر را بر او مکشوف کرده خداوند.نه اینکه همیشه گنجشک یا پرنده باشد. نه.این یعنی انسان تو قابلیت تصرف داری نه تبدیل به کمتر. اگر عمل تو هست آن عمل تو عذاب روحی هست نه تبدیل تو.به کمتر.یعنی روح در قدرت معنوی تصرف در حیوان و جماد. گیاه ماده میکند. اما تبدیل نمیشود.روح در شخص دیگر میرود اما نه آنکه او شود. بلکه درک او شود.یا اتحاد او شود.یا در تصرفات قوی فلانی من در فلان کشور مشکل رد شدم فلان شد فلان جا نجات پیدا کردم. روح قوی تصرف میکند.حالا اگر در انسان تصرف شد قدرت زیاد هست.چون خداوند این تصرف را به هر کسی نمیدهد مگر به اوامر شخص او باشد و بخشیدن غیره آنهم موقت. تصرف کامل یعنی حد اختیار بسیار زیاد.حال اگر تصرف شد و دو در یک شدند اتحاد هست یا شناخت امورات و در هم شناختی بهتر برای روند راه مسیر.پس تصرف کامل قدرت بسیار بالا میخواهد و فداکاری بالا.اما تصرف موقت امر مربوط به شخص هست

کج فکری-فکری که همه چیزهای راست را کج میبیند.یا نوعی جدل در کج کردن وارونه کردن حقیقت.کج فکری نوعی کج اندیشی نسبت به خیلی مسائل هست. فکری که کج اندیش هست حتی گل زیبا را با سفسطه کج میبند.اما فکر راست آن را اگر کج باشد راست بینی میدهد نه میشکند نه کج برداشت میکند بلکه فکر درست همه امور بد را خوب میکند مرحم میشود و همه امور کج را با استدلال قوی درست میکند.کج فکر میشکند بدتر میکند.و جای مرحم هر امر کج اندیشی کرده و کج را میشکند تا درست شود اما بدتر باعث کجی میشود.یعنی روشن بینی درست از امورات.روشن راست بینی هر چه هست یا کج نکردن بیشتر یک نوع ذهن مثبت.

 خلاف جریان شنا کردن-در اموری که غلط هست خوبست در اموری که درست هست غرور هست.

روح های بزرگ تفکرات بزرگ هستند-روح بزرگ یعنی روحی که متعالی شده باشد آنقدر آرامش بخش هست که تاثیر بسیار وسیعی در زندگانی ها یا پیرامون یا وسعت زیاد دارد.تفکر دانش و خرد دانایی تفکرات رشد یافته و درست بین و درست تحلیل

معرفت شناسی و معرفت افروزی دو اصل در اهدای آن و گرفتن آن در برخورد متقابل هست. اگر این هدیه را دادید و عکس آن را گرفتید شما آنچه در خود دارید را هدیه دادید و طرف مقابل آنچه در خود دارد را داده اگر بر عکس آن بدهد درون خود را داده.و اگر همان را بدهد خصلت خوب را درون خود داده.حرف تنها نماد اصل نیست رفتار و همسان بودن با آن نمودار روش برخورد و نشان اعتقاد و فکر و اندیشه هست. اگر خوبی بخواهید خوبی دریافت کنید در آنچه شما دادید اگر بد هم دریافت کردید شما اصل خود را تغییر ندادید بلکه رضایت خدا را کسب کردید.در این رضایت خداوند به شما بهترین پاداش را میدهد و آن پاداش کمال شما در سمت پروردگار  خوبیهاست. که شما را به شناخت و کمال برتر در آنچه خلقت هست میرساند خلقت خداوند قدرت خداوند هر چقدر عظیم هست. قدرت خداوند در اینکه بهترین راه را در هر چه مصلحت اوست برای شما باز میکند و در این خیریت خدا شما هر کجا باشید در دستان امن خدا هستید چه بمانید چه نمانید به یک اصل که خداوند اعتماد هست رسیدید آنهم با دانایی در آفرینش و خلقت. کسی که به خدا اعتماد کند هر چه از او رسد نیکو به او رسد و هر چه سخت باشد حکمت داند هر چند همه سختی ها از جانب خدا نیست. بلکه سختی که خدا به شما میدهد در راهی هست که تاریکی در آن هست. پس اگر روشنایی بر تاریکی غلبه یافت هر چه رسد از جانب خدا نیکوست. و هر آزمایشی از جانب او نیکوست. و هر چه از بدی تاریکی رسد صبر انسان در مقاومت با آن نیکوست. و هر چه خدا بخواهد نیکوست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد