15. منابع روشنایی برای روشنایی دادن بر زمین در طبقهی (فضا) آسمان باشد. چنین شد.
18. و برای حکومت کردن در روز و شب و برای جداسازی بین روشنایی و بین تاریکی. خداوند دید که خوب است.
8. خداوند آنها را از آنجا بر روی تمام دنیا پراکنده کرد و از ساختن آن شهر باز ماندند.
12. گفت دستت را به سوی آن نوجوان دراز مکن با او کاری نداشته باش زیرا اکنون دانستم که از خداوند میترسی. چون پسرت، یگانهات را از من دریغ نکردی.
17. پس حتما برکتت خواهم کرد و نسلت را چون ستارگان آسمان بسیار زیاد و چون ریگی که بر لب دریاست خواهم نمود و نسلت وارث قلمروهای دشمنانش خواهد گشت.
6. به (حرف) ما گوش فرا ده! آقا، تو از جانب خداوند در میان ما سروری. مِیتَت را در بهترین مقبرههای ما به خاک بسپار. کسی مقبرهاش را برای به خاک سپردن مِیت از تو دریغ نخواهد کرد.
6. شما میدانید که با تمام قدرتم به پدرتان خدمت کردم.
33. آنرا «شیوعا» نامید به این جهت نام آن شهر تا امروز بِئِرشِوَع است.
13. مادرش به او گفت: پسرم نفرینت برای من، فقط به حرف من گوش بده و برو (بزغالهها را) بیاور.
23. که از آنچه مال تو است از نخ تا بند کفش (چیزی) برندارم تا نگویی من اَورام را غنی کردم.
6. تو را بسیار زیاد و بارور خواهم کرد و تو را به قومها مبدل خواهم نمود و پادشاهانی از تو به وجود خواهند آمد.
5. به آنها گفت: من قیافهی پدرتان را میبینم که با من چون سابق نیست و خداوند پدرم با من بوده است.
23. خداوند به او گفت دو قوم در شکمت است و دو ملت از رَحِمت جدا میشوند و ملتی از ملتی (دیگر) قویتر میشود و بزرگتر کوچکتر را خدمت خواهد نمود.